به گزارش ماین نیوز، به هر جهت تاکنون این تصمیم آنطور که باید عملی نشده است شاید به این دلیل که به یک اجماع نظر کلی برای ایجاد رغبت و جلب توجه سرمایهگذاران به احداث و توسعه صنایع کوچک فرآوری مواد معدنی نرسیدیم.
مسیر درست کدام است و از کدام راه میتوانیم به توسعه اقتصادی شهرهای کوچک و ایجاد اشتغال برای جوانان شهرستانی برسیم؟ این دغدغه تمام دولتمردان ایران تاکنون بوده و راههای زیادی نیز برای رسیدن به آن پیموده شده که گاه فقط طی کردن مسیر آزمون و خطا بوده است. کارشناسان در اینباره صحبت کردهاند.
الگوی فرآوری ویژه هر معدنشاید خواندن نظرات کسانی که از نزدیک با این مسئله روبهرو بودهاند خالی از لطف نباشد. محمد رسا، مهندس و فعال معدن است که به دنبال انجام تحقیقات و مطالعات برای یافتن راههای عملی صنایع کوچک فرآوری مواد معدنی است. او نقطه ضعفی که تاکنون از دید کارشناسان و برنامهریزان دور مانده را سعی برای ایجاد صنایع فرآوری براساس الگوهای به کار رفته در معادن بزرگ مقیاس دنیا میداند.
وی میگوید: یک نکته را بهعنوان واقعیت باید در نظر بگیرید و آن خیلی عقب بودن ایران در بحث فرآوری مواد معدنی است و دلیل اصلی این امر، مقایسه معادن ایران که عمدتا کوچک مقیاسند با معادن بزرگ دنیاست.
وی اضافه میکند: عمده معادن ایران کوچک مقیاسند و به صنایع کوچک فرآوریکننده نیاز دارند نه صنایع فرآوری در حد و مقیاس کشورهایی که معادنشان چند ده برابر معادن ایران است. مثلا در یک معدن در اوکراین در سال ۵۰۰هزار تن کائولن تولید میشود و در محل کارخانه، آن را فرآوری کرده و به تمام دنیا صادر میکنند. این درحالی است که معادن ما تولید ۲ تا ۳هزار تن یا در نهایت تا ۱۵هزار تن در حد یکی، دو معدن، نهایت توانشان است که فرآوری آن اقتصادی به نظر نمیرسد و ترجیح میدهند آن را خام صادر کنند.
این فعال معدنی میافزاید: نکته مهم اینجاست که باید بدانیم استراتژی توسعه صنایع معدنی در کشور چیست و ما صنایع را در چه اندازه و مقیاسی میخواهیم تعریف کنیم. آنچه در دنیا تعریف میشود در مقیاس بزرگ دارد اجرا میشود و معادن ما کوچک هستند و نمیتوانند از چنین سیستمی استفاده کنند. آنها باید سیستم فرآوری برای خودشان درست کنند که دقیقا تولید معدن آن جواب نیاز به مواد اولیه کارخانه فرآوری را بدهد وگرنه با صرف سرمایهگذاریهای کلان، کارخانهای ایجاد میشود که مواد اولیهاش تامین نیست و یا معادن ذخیرهای بهعنوان حامی معدن کوچک و کارخانه فرآوری وجود ندارد که مشخصات ماده معدنی و تناژش به میزان مورد نیاز صاحب معدن و کارخانه باشد.
او با اشاره به اینکه یک کارخانه باید ذخایر مورد اطمینانی از مواد اولیه مورد نیازش داشته باشد، اظهار میکند: شخصا با همکاری یکی از دوستان کاری تحقیقاتی روی فرآوری منگنز با عیار ۱۴درصد انجام دادیم که تقریبا هیچ ارزشی ندارد و بهعنوان ضایعات یا خاک بیابان محسوب میشود اما توانستیم این سنگ را فرآوری کرده و با استفاده از روش جداسازی مغناطیسی به عیار ۵۹درصد برسانیم که بالاترین عیار برای منگنز اسید گرید است و بالاترین قیمت را در جهان دارد ولی مسئله این است که این دستگاه فقط برای عیار ۱۴ تعریف شده و در مورد منگنز با عیارهای دیگر کاربرد ندارد و قابل پیادهسازی نیست چون کیفیت سنگ منگنز براساس دانهبندی و کیفیت سنگ تعیین میشود.
به همین دلیل اطمینان ندارم که اگر خط تولید فرآوری خاص این سنگ را بزنم، بتوانیم منگنز با عیار۱۴ را تهیه کنیم. چالشها این است و یک سرمایهگذار خصوصی توان این را ندارد که سرمایهگذاری کند و میزان استفاده از آن مشخص نباشد. در چنین مقطعی دولت باید وارد کار شود و با تکیه بر وظایف ذاتی و حمایتی و نظارتی خود، از بخش خصوصی حمایت کند تا یک خط فرآوری با حجم کم که موادی با کیفیت بالا و کمترین مصرف انرژی تولید میکنند را راهاندازی کنند.
وی ادامه میدهد: برای این کار خود دولت نیاز دارد یک کارگروه متشکل از کسانی که اقتصاد معدن بدانند و دیدگاه تحقیقاتی و مطالعاتی داشته باشند تشکیل دهد و با کمک مرکز تحقیقات فرآوری برای معادن مختلف، الگوی توسعه فرآوری صنایع معدنی کوچک بسازند و به بخش خصوصی برای اجرا بدهند.
در حال حاضر اگر کسی معدن کوچکی داشته باشد و مایل به راهاندازی خط فرآوری باشد، مقداری از ماده معدنی را به یک مرکز تحقیقات و فرآوری برده و آنها بعد از بررسی و بردن طرح در پایلوت، اعلام میکنند که مثلا این ماده معدنی به تولید ۱۰هزار تن ماده معدنی نیاز دارد که میبینید معدن دارای چنین تولید و برداشتی نیست و طرح فرآوری منتفی میشود در حالی که این گفته براساس یک دیدگاه علمی صرف گفته شده و نه براساس یک دیدگاه اقتصاد معدنی.
وی ادامه میدهد: درحقیقت بومیسازی صنایع براساس نیاز داخل به مواد معدنی و اشتغال باید تعریف شود. برای این کار نیز باید بدانیم اسکایل معدن کجاست، دانش فنی و سواد و مهارت کارگران معدن در چه حد است، نحوه نگهداری، تجهیز معادن به چه شکل است و میزان مصرف انرژی به چه میزان است تا استراتژی بر اساس همان معدن برای صنایع پایین دستیاش تعریف شود؛ این اتفاق به سادگی رخ میدهد.
الزام به فروش با قیمت مصوبدرست است که کشور ما دارای طیف گستردهای از مواد معدنی است ولی به غیر از تعدادی انگشتشمار معدن بزرگمقیاس، بیشتر معادن موجود در ایران کوچک هستند و در نقاط مختلف پراکنده شدهاند و هر معدن از مشخصات و الگوهای خاصی در بهرهبرداری و فرآوری سود میبرد.
محمد بیاتیان، نماینده مردم بیجار در مجلس نهم و عضو کمیسیون صنایع در این خصوص میگوید: معتقدم در کنار حمایت دولت از سرمایهگذاران در معادن کوچک و صنایع معدنی کوچک، نیاز به تدوین تعدادی شروط برای بهرهبرداران این بخش وجود دارد. همانطور که جدیدا اعلام شده برندگان مزایده فقط یک سال زمان دارند معدن را فعال کنند در غیر این صورت پروانه بهرهبرداری باطل میشود، باید شرطی بگذارند که بعد از دو سال بهرهبردار موظف شود صنایع کوچک فرآوری را در کنار معدن خود تاسیس کند؛ حال چه به صورت فردی چه بهصورت تعاونی.
وی اضافه میکند: این را بهصورت الزام باید برای بهرهبرداران اعلام کنند تا بهرهبردار معدنی ناچار شود مواد معدنی را طبق قیمت مصوب دولت به مراکز و دیگر کارخانههای فرآوری بدهد. در این صورت بهرهبردار موظف میشود برای سود خود هم که شده، اقدام به تاسیس صنایع کوچک فرآوری کند.
بیاتیان میافزاید: دولت نیز میتواند از محل صندوق تامین و توسعه، بخشی از اعتبارات مورد نیاز بخش خصوصی را برای تاسیس صنایع کوچک معدنی تامین کند.