گروه معادن سنگ آهن
 
انتقاد سردبیر بافق امروز از اظهارات صباغیان درباره سنگ آهن مرکزی
شب مبعث رسول اکرم (ص)، محمدرضا صباغیان، یکی از مسئولان دولتی در دولت دهم، در جمع کارگران معترض و معتصب شرکت سنگ آهن مرکزی ایران، سخنرانی کرد. سخنان وی با حمایت کارگران معترض همراه شد، کارگرانی که تا چند دقیقه قبل از سخنرانی وی، با توضیحات معاون امنیتی سیاسی استاندار و نماینده مردم بافق در مجلس تا حدودی قانع شده بودند، حال که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به صورت مکتوب طی نامه ای به معاون اول ریاست جمهوری و رونوشت به استاندار یزد، با درخواستهای مردم و دغدغه های آنها که عینا درخواستهای شورای شهر بافق بود موافقت کرده است.

اما سخنرانی وی، همراه با برخی درخواستهای احساسی، و همچنین برخی تهمتها که به مسئولان رده بالای نظام زد، همراه با برخی شعارهای تحریک آمیز و البته برنامه ریزی شده، که عموما آگاهانه از ناآگاهی کارگران سوءاستفاده می شود و برای موج سواری محمل بسیار خوبی است، جو را مجددا بهم ریخت و اعتصاب، شکل و شمایل دیگری به خود گرفت و البته قباحت شعارهای مرده باد و زنده باد نیز از بین رفت.

در سخنان وی، تهمت به مدیران رده بالای دولت که به گفته و اعتقاد شخص وی، در اکثر شرکتهای خصوصی سهام دارند و دستشان در دست مافیای ثروت است! و خواسته غیرقانونی و البته از روی احساسات "بخشیدن 28.5 درصد شرکت به مردم!" شنیده می شود که البته در هر اجتماعی و هر اعتراض و اعتصابی، می تواند تحریک کننده باشد. آیا نتیجه بخش نیز خواهد بود؟

می خواستم قدری به عقب برگردم. مطمئنم حافظه مردم، اشتباه نمی کند و با اندک تلاشی، خیانت و خدمت را از هم باز می شناسد. اگر به عقب بازگردیم، برخی ابهامات و سوالات در ذهن به یاد می آید که بد نیست مطرح کنم. شاید جوابی داده شود. در ضمن بنده فقط سوال می پرسم. می خواهم ذهن مردم، به آن روزها برود. از طرفی سریع کسی را تهمت طرفداری از کسی و تخریب از کسی دیگر نزنید. تطمیع و تهدید نیز که انگار نقل مجالس است.

آقای صباغیان! بگذارید اندکی به عقب برگردم. دوران طلایی مرحوم محمد دهستانی بافقی، مدیرعامل فقید شرکت سنگ آهن، که امروز هر فردی در بافق به ضرس قاطع، از آن دوران، به نیکی یاد می کند و اعتقاد دارد که مخالفان وی، مخالفان توسعه شهر بودند چرا که نتیجه مخالفتشان این شد که وی رفت و یک مدیر غیر بومی، پنج سال تمام، شهر را در رکود فرو برد و سالها دست ما را عقب انداخت، جالب اینکه همان مخالفان، امروز، از فراموشکاری مردم استفاده می کنند و خود را حامی آن مرحوم معرفی می کنند. یادتان هست، شما در آن دوران، عضو شورای شهر و شهردار بافق بودید؟

آقای صباغیان! یادتان می آید مرحوم دهستانی، قرار بود با موافقت اکثر اعضای وقت شورای شهر، در جنب پمپ بنزین لطفی، در بلوار انقلاب، خانه کشتی بسازد؟ یادتان می آید در همان محل، نقشه ساخت ساختمان بزرگ و شیک اداری شرکت سنگ آهن را در سر داشت؟ حضور دو مجموعه عظیم فوق در شهر، تا چه میزان می توانست به توسعه شهر کمک کند! یادتان می آید، حضرتعالی به عنوان شهردار، بدون هیچ دلیل، تنها و تنها با این گفته که "سنگ آهن می خواهد زمینهای بافق را تصاحب کند!" با این مسئله مخالفت کردید و مجوز شهرداری را ندادید. همه در آن زمان می دانستند که اختلاف شما، با مرحوم دهستانی، تنها و تنها یک بازی قومی ـ قبیله ای بود.

آقای صباغیان، یادتان می آید زمانی که شما و دکتر شیخ شاب و کاظم فرهمند سه نفر کاندید مجلس بودید؟ یادتان می آید چند تن از بزرگان شهر، به شما پیشنهاد دادند که به نفع دکتر شیخ شاب، کنار بروید تا سه هزار رایی را که می آورید، به دکتر شیخ شاب برسد و ما برای اولین بار، یک بافقی در مجلس داشته باشیم؟ یادتان هست، با تمام این درخواستها، و با اینکه صددرصد می دانستید، رای نمی آورید، اما زیر بار نرفتید و برای شهر خود قدمی برنداشتید؟ همین سه هزار رایی که شما آوردید، باعث شد دکتر شیخ شاب، با اختلاف اندکی، نمایندگی را دو دستی به فرهمند ابرقویی واگذار کند و ما باز از داشتن نماینده بافقی محروم شدیم. یادتان هست؟

آقای صباغیان! شما یکسال و نیم به عنوان مدیرکل در استانداری یزد، پست مدیریتی داشتید. می توانید گوشه ای از اقدامات و رایزنی های خود را که به نفع مردم بافق، در این دوران، انجام داده اید، بیان کنید؟ حضور شما در رده بالای مدیریت استان، چه نفعی برای مردم بافق داشت؟ آیا نامی از شما در این مدت شنیده شد؟

آقای صباغیان! شما اکنون نماینده کدام گروه از مردمید؟ از زبان کدام قشر مردم سخن می گویید؟ نماینده این مردمید؟ نماینده کارگرانید؟ نماینده مسئولانید؟ نماینده معترضانید؟ نماینده فرهنگیانید؟ نماینده ...؟

آقای صباغیان! آیا درست است که اکنون به دنبال از دست دادن پست مدیرکلی خود، همینطور روی کار آمدن دولتی که دیگر، دوستان شما (همان اصولگرایان تندرو) در آن مسئولیتی ندارند، با سخنرانی خود، می خواهید بر شانه های کارگرانی معترض که نمی دانند، چه کنند و اعتمادی هم به مسئولان ندارند موج سواری می کنید؟ این عدم اعتماد آنها نیز به این خاطر است که تاکنون در دولت گذشته از دوستان خود شما فقط فریب خورده اند و نمی توانند به این سادگی اعتماد کنند. حال چگونه است که یکی از همان مدیران، می شود نماینده شان؟ آیا این در نوع خود جالب نیست؟ آیا ناشی از فراموشکاری جمعی مردم نیست؟

آقای صباغیان! این کارگران، می خواهند به صورت کاملا قانونی و از مجاری آن، که به قول معروف مو لای درز آن نرود، پیگیر حقوق حقه و قانونی خود باشند، شما به عنوان نماینده کدام قشر، مطالبات غیرقانونی مطرح می کنید که اگر قرار بر این نوع سخن گفتن و خواستنها باشد، سنگ بر روی سنگ بند نمی شود و هر شهری از همین فردا، اعتصاب می کند و می گوید این معدن را به ما بدهید، این کارخانه را به ما بدهید و ... ؟ این نوع سخن گفتن، می شود، همانی که نباید بشود.

آقای صباغیان! آیا سخنان شما، به منظور لاپوشانی و سرپوش گذاشتن بر تصمیمات و اقدامات نادرست مدیران و مسئولان دولت گذشته نیست که خود جزوی از آن و حامی آن بودید؟ آیا سخنان شما، به منظور ایجاد جوی روانی و بت ساختن خود، به منظور بهره برداری های انتخاباتی مجلس آینده نیست؟ در این صورت، فکر کنم، دلسوزی شما برای بافق، از کارگرانی که هنوز نمی دانند، چه شده، بیشتر نیست.

آقای صباغیان! همشهری عزیز! مواردی که در زمان مدیریت شما و دوستان همفکرتان در شهرداری و شورای شهر بافق، بتوان نام برد، که برای مردم یادآوری شود، تا بدانند در دورانی طلایی که تمامی مدیران این شهر، بومی بودند و می توانست این شهر، صد سال جلو بیفتد، بسیار زیاد است و موجب اطاله کلام می شود. تنها بگویم، شما و دوستانتان، به شهادت مواردی که همه می دانیم، با اختلافات قومی ـ قبیله ای آن دوران طلایی را متاسفانه، هدر دادید. هنوز صدای عضو شورای شهر بافق، فرماندار همان دوران طلایی، در اوایل دولت نهم، در گوشم طنین افکن است "اینها همه حرف است. آب زاینده رود!؟ اگر آب زاینده رود اومد بافق، من همین ریشها رو می زنم" یادتان هست. مطمئنم. وقتی کارگاه البرز مسیر، پیمانکار آب زاینده رود می خواست در ابتدای ورودی شهر، ساخته شود، برخی جلوی لودر، خوابیدند.

قصدم یادآوری گذشته نبود. قصدم این بود، که مردم بدانند برخی سخنان، چرا و به چه علت زده می شود و کسانی که می زنند، چه کارنامه کاری دارند. سخنرانی آقای صباغیان، گرچه احساسی و تحسین برانگیز است اما غیرقانونی است و مطمئنم که به نفع شهر تمام نخواهد شد. شاید این نوع ادبیات در دولت قبل، خریدار داشت، اما امروز در دولت تدبیر و امید، خریداری ندارد و کاری از پیش نمی برد. باید قانونی عمل کرد. امیدوارم هر چه صلاح و خیر مردم است، همان شود.

* سیدامین رضوی، مدیر مسئول و سردبیر سایت بافق امروز
تاریخ انتشار : جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۱:۵۷
کد مطلب: 8980
 
۱۱ نظر
 


علی
باتشکرازسخنان افشاگرانه شما .وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون (401)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳-۰۳-۱۱ ۲۲:۱۴:۲۰
 
رضا
آقای رضوی ای کاش این صحبت ها را سالهای قبل گوشزدمردم می کردی (402)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳-۰۳-۱۱ ۲۲:۲۱:۴۰
 
جوان بافقی
خواهشمندیم اگر برای مردم بافق کاری نمیکنی دخالت در صحبت های آقای صباغیان نفرمایید (419)
۱۳۹۳-۰۳-۱۳ ۱۸:۰۵:۵۰
 
بافقي
باسلام
آقاي رضوي واقعا" گل گفتي
بچه هاي معدن بزرگترين اشتباهشون اين بود كه صباغيان را نماينده خودشون انتخاب كردن كه هيچ جاي تو اين دولت نداره و كارنامه درخشاني نداره (574)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳-۰۴-۰۳ ۱۴:۲۶:۲۰
 
محمدی
رویه آقای صباغیان اینست که با احساسات عوام بازی کند و خودش را مطرح نماید تا در انتخابات مجلس باز هم ظاهر شود و اگر این قوم را عقلی باشد هرگز این قبیل افراد را نماینده خود قرار نمی دهد و من متأسفم که برای 5000 نفر کارگر معدن ، 20 نفر تصمیم میگیرند (581)
۱۳۹۳-۰۴-۰۶ ۱۷:۳۴:۱۴
 
یوسف دهقانزاده بافقی
به نام خدا
اول لازم میدانم برای گفتن حرفهایم بیوگرافی خودم را بگویم ، یوسف دهقانزاده بافقی ، متولد 1352 ، دارای مدرک مهندسی عمران نقشه برداری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد و فارغ التحصیل سال 1375 میباشم ، بلافاصله پس از اتمام دانشگاه تحت عنوان مهندس ناظر در شرکت ناموران در ساخت پروژه نصب سنگ شکن معدن سه چاهون مشغول بکار شدم پس از 6 ماه به خدمت مقدس سربازی رفته به عنوان مهندس ناظر در بنیاد تعاون ارتش اصفهان فعالیت داشتم ، پس از اتمام خدمت سربازی در سال 1378تحت عنوان نیروی شرکت پیمانکاری بلند پایه در پروژه( قطران ) آب سنگین اراک که یک پروژه کاملاً صنعتی بود مشغول بکار شدم ، در سال 1379تحت عنوان پرسنل شرکت مهندسین مشاور نارگان به عنوان مهندس ناظر فاز دو پروژه نفت و گاز عسلوئیه ( پارس جنوبی ) فعالیت داشتم تا اینکه در سال 1380بدلیل ازدوج کردن به بافق آمدم و به دستور زنده یاد و سردار سازندگی بافق آقای مهندس محمد دهستانی در پروژه ساخت کارخانه فرآوری و کنسانتره سنگ آهن بافق در شرکت مهندسین مشاور ایتوک بعنوان ناظر مشغول بکار شدم و تا سال 1384 و افتتاح کارخانه در این محل حضور داشتم سپس از سال 1384 الی 1389 با شرکت پیمانکاری خود در قراردادهای کارخانجات تعمیرات لکوموتیو بافق شرکت کرده و بعنوان پیمانکار کارهای بتنی ، فلزی و ساختمانی فعالیت داشتم و از سال 1389 تا کنون به عنوان مهندس ناظر در شرکت مهندسین مشاور همپای تولید در ساخت پروژه آگلومراسیون فعالیت دارم و مدت یکسال است بعنوان جانشین سرپرست دستگاه نظارت فغالیت میکنم .
در این دوران با مدیران زیادی کار کردم در سنگ آهن در زمان حضور مهندس آملی ، مهندس نورالدین ، مهندس مرحوم محمد دهستانی ، مهندس احمدیه ، دکتر یار احمدی و آقای محمد جواد عسگری حضور داشتم .
در سال 1379 که بعنوان ناظر کارخانه فرآوری کار میکردم آقای مهندس مرحوم محمد دهستانی بعنوان مدیر عامل و مجری طرح حضور داشتند و پس از گذشت تقریباً 30 سال از استخراج سنگ آهن ایشان اولین مدیر بومی بودند که مدیریت شرکت را به دست گرفته بودند که لازم میدانم به گوشه ای از عملکرد ایشان که در ذهن من باقی مانده است اشاره نمایم .
1 - بدلیل محدود بودن شرکت سنگ آهن در فروش سنگ چون فقط به کارخانه ذوب آهن اصفهان سنگ می فروخت نه پیشرفتی در شهر بوجود آمده بود نه اینکه شرکت دارای نقدینگی جهت هزینه کردن برای اتمام پروژه کارخانه فرآوری و آبادانی شهر بود که یکی از مهمترین دلیل بی تفاوت بودن به موارد مذکور غیر بومی بودن مدیران قبلی می بود ، ایشان پس از حضورشان پروژه کارخانه فرآوری را که از سال 1373 کلنگ زنی شده بود و تا سال 1379 هنوز به اتمام نرسیده بود در مدت سه سال پس از حضورشان کارخانه را افتتاح نمودند و تا امروز تولید کنسانتره ( طلای سیاه ) ادامه دارد و همچنین به خاطر بالا بردن نقدینگی شرکت و وابسته نبودن به ذوب آهن اصفهان اقدام به صادرات سنگ به پاکستان نمودند .
2 - جاده سنگ آهن را پس از گذشت 30 سال بهره برداری و استخراج و فروش سنگ به دستور ایشان وهزینه کرد شرکت دو بانده گردید .
3 - پیگیریهای ایشان با تمام مخالفتهای رئیس وقت سازمان آب استان باعث انتقال آب زاینده رود به بافق شد .
4 - پیگیری و اجرائی نمودن دو بانده کردن جاده یزد به بافق .
5 - گرفتن مجوز کارخانه آگلومراسیون و استارت آن در اواخر سال 1384 .
6 - پیگیری و اجرائی نمودن کمر بندی از میدان ورودی شهر به سنگ آهن .
7 - احداث میدان ورودی شهر .
8 - گرفتن مجوز و اجرائی نمودن هتل نیکان .
9 - گرفتن مجوز و اجرائی نمودن کارخانه فولاد .
10 - کمک به شهرداری جهت دو بانده کردن خیابان وحشی بافقی ( علاوه بر واریز عوارض در رابطه با دادن ماشین آلات سنگین نیز کمک شایانی نمودند )
11 - دو بانده نمودن و زیر سازی جاده قاضی میر جعفر و نصب تیرهای روشنائی .
12 - کمک های مالی و غیره به اماکن عمومی ، مساجد ، هیئت های عزاداری و ..... در شهر بافق .
13 - استخدام نزدیک به 800 نفر نیرو در شرکت سنگ آهن .
14 - پیگیری و گرفتن مجوز در رابطه با تغییر قرارداد پرسنل از شرکتی به فصل 13 و فصل 16 .
15 - پیگیری در رابطه با گرفتن مجوز و احداث کارخانه گندله.
16 - اقدام به احداث پارک تفریحی در محل بیشه در بهاباد .
17 - ساخت میدان سه راهی بافق ، سنگ آهن و بهاباد .
18 - سرمایه گذاری در زمینه ورزش حرفه ای در سایر رشته ها .
19 - اقدام به ساخت اداره مرکزی سنگ آهن جدید .
و ...............................................
پس یقیناً دادن لقب سردار سازندگی بافق کمترین چیزی است که میتوان به ایشان ارتباط داد .
با انجام چنین خدماتی ما پیشرفت و عمران و آبادانی شهر را پس از 30سال که سنگ آهن را استخراج و از شهر خارج میکردند لمس کردیم ولی نکته در اینجاست که پس از تغییر فرماندار محترم وقت آقای مسعود شریعتی (که در انجام همه موارد فوق یک همراه و همفکر برای مرحوم مهندس دهستانی بودند) ، جایگزین ایشان که او نیز یک فرد بومی بود ، بنا به دلایل نا معلومی و با کمک مسئولین بالا دستی در استان این مدیر لایق ، شایسته ، فداکار ،دلسوز و سردار سازندگی شهر را از ما گرفتند و با جایگزین نمودن یک مدیر غیر بومی ( مهندس احمدیه ) در شرکت سنگ آهن تمام طرحها و پروژه های این شهر را به صورت میتوان گفت تعطیل در آوردند و دوباره دوره رکود و بد بختی ما را رقم زدند :
1 - پروژه آگلومراسیون هرگز تمام نشد .
2 - کارخانه فولاد در بین 8 کارخانه فولاد سراسر کشور به بخش خصوصی واگذار شد تا آن نیز هرگز تمام نشود .
3 - هتل نیکان با صرف هزینه میلیاردی هرگز تمام نشد .
4 - میدان ورودی همانند یک بیابان خشک و بی آب و علفی باقی ماند.
5 - پیگیری و اخذ مجوز و اجرای پروژه گندله سازی به فراموشی سپرده شد .
6 - پارک بیشه در ، یک پروژه شخصی لقب گرفت و هرگز ساخته نشد .
7 - عمران و آبادانی شهر فقط خلاصه شد در پرداخت عوارض به شهرداری .
8 - درصد جذب نیرو در شرکت بسیار پائین آمد .
9 - تمامی معادن سنگ آهن اطراف که تحت مدیریت سنگ آهن مرکزی بود پس از تجهیز نمودن و انجام کارهای باطله یرداری به تهران واگذار شد .
10 - کمک به اماکن عمومی ، مساجد ، هیئت های عزاداری و .... در درجه آخر قرار گرفت .
و غیرو ............................
و همه این مسائل و اتفاقات را مدیون فرماندار وقت و مثلاً بومی و دو ساله شهرمان هستیم و بس .
6سال زجر آور ، پس از دوران طلائی مدیریت مرحوم مهندس محمد دهستانی را تحمل کردیم تا اینکه در سال 90 با همه آن اتفاقات نا گوار مجدداً خواستار مدیری از جنس مرحوم دهستانی شدیم و این نیز پس از 10 ماه اختلاف زمانی عملی شد و جانباز بسیجی جناب آقای محمد جواد عسگری به خواست اکثریت مردم به سمت مدیر عاملی شرکت سنگ آهن مرکزی در آمد .
1 - صادارات سنگ افزایش پیدا کرد تا نقدینگی بیشتر شود .
2 - پروژه آگلومراسیون که در زمان مرحوم مهندس دهستانی کلنگ زنی شده بود به بهره برداری و تولید رسید .
3 - مجوز پروژه گندله سازی اخذ و در حال ساخت میباشد .
4 - هتل نیکان مبلمان و به بهره برداری رسید .
5 - اصلاح خط کنسانتره شروع شد .
6 - فاضلاب شهری که مرتبط به سازمان آب و فاضلاب میباشد با سرمایه گذاری 80 میلیاردی شرکت سنگ آهن شروع میشود .
7 - هزینه در مراکز درمانی که مرتبط به بهداشت و درمان مباشد با کمک 4 میلیاردی شرکت سنگ آهن تجهیز میگردد .
8 - مجدداً کمک های مالی و غیرو به بخشهای مختلف شهر عملی میشود .
9 - جهت توسعه مسجد جامع شهر پیش بینی و هزینه 4 میلیاردی صورت میگیرد .
10 - با راه اندازی پروژه آگلومراسیون حدود 400 نفر نیرو جذب کار میشوند .
11 - میدان ورودی شهر ، احداثی توسط مرحوم مهندس محمد دهستانی مورد بررسی و طراحی و ایجاد یک مرکز تفریحی و دیدنی در ورودی شهر دردستور کار قرار گرفته و کار اجرائی آن آغاز میشود .
12 - در سطح شهر برای رفاه حال شهروندان سه ایستگاه تصفیه آب شرب پیش بینی و راه اندازی میگردد .
13 - احداث پارک بیشه در ، برای ایجاد و فضای تفریحی سالم و استفاده شهروندان در دستور کار قرارگرفته و نقشه اجرائی آن تهیه میگردد .
14 - وصول مطالبات شرکت از ذوب آهن اصفهان با تنظیم صورتجلسه و قسط بندی که نزدیک به 420 میلیارد تومان میباشد عملی میگردد .
15 - تشکیل تعاونی مسکن شرکت و خرید و واگذاری نزدیک به 400قطعه زمین مسکونی و زمین تجاری به کارمندان شرکت .
16 - بالا بردن سطح حقوق کلیه کارمندان و کارگران شرکت .
17 - با توجه به راه اندازی کارخانه آگلومراسیون با شراکت بخش خصوصی نسبت به اخذ مجوز و احداث کارخانه کوره بلند اقدام میگردد .
18 - همکاری با شرکت گاز استان و پرداخت مبلغ قابل توجهی پول اولیه شروع انتقال گاز به شهرستان که تا قبل از مدیریت ایشان اقدامات موثری صورت نگرفته و تنها بهانه عدم انتقال گاز به شهرستان همین موضوع بوده است .
19 - علاوه بر پرداخت به موقع عوارض شهر به شهرداری و کمک 18 میلیاردی به ادارات ، سازمانها ، مساجد و...... در مجموع نسبت به به اخذ مجوز و شروع احداث کارخانجات جوار معدنی به مبلغ 2600 میلیارد تومان اقدامات لازم صورت پذیرفته است .
موارد مذکور از جمله اقدامات و کارهائی میباشد که در زمان مدیریت آقای محمد جواد عسگری در مدت 2 سال و چند ماه گذشته مدیریتشان در شرکت سنگ آهن مرکزی صورت پذیرفته است که در ذهن اینجانب جای داشته است و چه بسا اقدامات بیشمار دیگری که توسط ایشان انجام پذیرفته است و بنده بی اطلاع از آن میباشم ، پس به جراًت میتوان گفت که ایشان نیز سردار سازندگی بافق پس از گذشت 6 سال دوره رکود و عقب افتادگی شهر بافق لقب خواهند گرفت .
اگر گفت ها و نوشته هایم طولانی شد و خواندن آن شما را خسته نموده است عذر مرا بپذیرید ، ولی این چند سطر دیگر را مینویسم تا نتیجه گیری نمایم ، همه ما میدانیم که پس از واگذاری 5/71 درصد از شرکت سنگ آهن مرکزی به صندوق بازنشتگان فولاد ، مجدداً جهت واگذاری 5/28 درصد باقی مانده توسط دولت از طریق فرابورس اقداماتی صورت گرفت که همگان آقای محمد جواد عسگری را مقصر میدانستند ، در حالیکه پس از اعتراضات مسئولان و مدیران رده بالای استان و شهرستان ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همچنین اعتراض و اعتصاب کارگران شرکت و حتی همراهی نمودن اصناف شهرستان دیدیم که حل این موضوع به مدت 39 روز طول کشید پس آیا منطقی است که ما بپذیریم که آقای عسگری به تنهائی می توانسته است با این اقدام دولت مخالفت نماید جزء اینکه در صورت هر گونه کوچکترین حرکتی با تمامی درخواستها و مجوزهای لازم جهت احداث کارخانه های جوار معدنی و هر گونه سرمایه گذاریهای مورد نظر ایشان در شهر بافق سنگ اندازی و مخالفت میگردید ، حال با توجه به همت کارگران شریف ، مردم خوب شهرستان و دلسوزی و همراهی کلیه مسئولان و مدیران استان و شهرستان و همچنین همراهی نمودن آقای عسگری ( بر خلاف نظر موج سواران ) واگذاری 5/28 درصد منتفی گردید اما در این بین هنوز افرادی هستند که به خاطر منافع شخصی و خیالات واهی ( گرفتن پست مدیریت شرکت سنگ آهن مرکزی ) مخالفت نمودنشان بابت واگذاری 5/28 درصد سهام شرکت بهانه ای بوده است برای مخالفت با شخص آقای عسگری ولی چون به خواسته های رویائی و خیالی خود نرسیده اند همه اقدامات صورت گرفته را بی اساس دانسته و کماکان آهنگ اعتصاب مجدد شرکت را می نوازند تا شاید اینکه بتوانند به مقاصد خود برسند ولی غافل از اینکه مردم هوشیار بافق و علی الخصوص کار مندان و کارگران زحمتکش و فهیم این شرکت نسبت به تمامی زحمات و کار های صورت گرفته توسط آقای عسگری اشراف کامل و با اطلاع میباشند و مهمتر اینکه قصد و نیت واهی مخالفان مثلاً دلسوز را خیلی بهتر از خودشان میدانند و قرار نیست آینده شرکت و شهر خود را به خاطر جاه طلبی عده ای اندک به بیراه بکشانند ، در پایان با توجه به اعم کارهای صورت گرفته و ذکر شده در دوران مدیران نامبرده این شرکت از همه کارمندان و کارگران شریف و فهیم این شرکت وهمچنین مردم خونگرم این شهرستان خواستار قضاوتی از روی وجدان بوده تا نگذاریم عده ای اندک به خاطر ریاست طلبی و رسیدن به مقاصد شوم و واهی خود با دلسوزتر نشان دادن و داناتر و فهیم دانستن خود نسبت به تصمیم گرفته شده توسط همه ما مبنی بر شروع و ادمه کار شرکت با مدیریت توانمند و دلسوزی چون آقای محمد جواد عسگری با شعور ما بازی نموده و با شایعه پراکنی اعتصابی دوباره ، دسیسه دیگری را رقم بزنند .
والسلام . (583)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳-۰۴-۱۲ ۱۸:۰۳:۰۱
 
شاگرد
احسنت مرد تابحال کجا بودی؟
امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
هرچند دیر اومدی اما خوب اومدی ایول دمت گرم بافق به همچین مردای باجنم وبا(خ) واقعآ نیاز مبرم داره نه اون پست فطرتای شارژی مخصوصآ بنستانی که هیچ ارتباطی به بافق نداشته حالاخودشونو دلسوز بافق معرفی تابلکه خودی نشان داده وجلب توجه کنن ونیزتخلیه عقده بچگی کنن.ضمنآ اینان تازمانی که از طرف بی عقلان وشتر صفتان کینه ای که از حسادت مانندشیشه کشان مغز تعطیلند شارژ شوند به چشم خود کسی هستندوگرنه برای امثال منوشما اینان فقط همان سوسک خوران و فاخته خوران بدون ذبح اسلامی و یا بی ریشگان دیار باقی اندوبس.
{باعرض پوزش ازتمام روستاییان عزیز بنده قصداهانت نداشته ومنظور فقط شخص موردنظر وعامل فساد میباشد} (591)
۱۳۹۳-۰۴-۱۷ ۰۵:۴۸:۴۹
 
شاگرد
ایول دمت گرم سید جان ماکه بهتره بگم منکه واقعآاعتراضات؛ سنگ انداختنای جلوی پیشرفت وتخریب شخصیت بزرگان لغوپروانه ساختوسازبلوارکشاورزونیزتاسیس شهرداری درکورترین نقطه شهر و..........................یادم رفته بودوتمام حمایات بنده واطرافیان فقط وفقط بخاطر28درصدبودالبته یاداوری کنم که مغزمارا مثل گروه داعش شستشو داده بطوریکه ماهمانندمردمان عصرجاهلیت هرحرفی وپیشنهادی راقبول کرده عمل میکردیم تاوقتیکه محرز شدطرف بازبان سرخ سر زردش{نه سبز}ببادداده هم اکنون هیچ سمتی نداشته {اخراج شده}اینک میخواهدبه پشتوانه ماکارگران بیخبربرای خودپست ومقامی دست وپاکندکه خداروشکرمحقق نشدومانیزهوشیارترازقبل عمل میکنیم درواقع همانندعصر رنسانس بی دلیل ومدرک دیگرچیزی راقبول نکرده وگول شیاطین درجلدفرشته رانخواهیم خورد[اعوذ وبالله من الشیطان رجیم] (590)
۱۳۹۳-۰۴-۱۷ ۰۴:۳۳:۲۰
 
بی ادعا
اقای رضوی فقط این را می دانم که شما دلت به حال بافق نمی سوزدفقط به فکر منافع خودت هستی فقط همدیگر راخراب کنید ودم از اتحاد بزنید. (592)
United States
۱۳۹۳-۰۴-۲۱ ۱۶:۲۱:۳۵
 
رنجبر بافقی
اقای رضوی خوب گفتی و زیبا اما برای اربابانت که فردی تهی از وجدان و انسانیت را انتخاب کرده که با اراجیف خود سعی در فریب مردمی دارند که با هوشیاری کامل و درایت افرادی شجاع و مخلص و ولایتمدار چون صباغیان روشنتر میشوند و راه را از بیراهه ترسیم شده توسط شما تمیز میدهند به امید روزی که شما فریب خوردگان نیز بخود آیید باشد که روزی در همین بافق امروز طبل رسوایی شما به گوش فلک برسد وچهره واقعی شما آشکار گردد (674)
۱۳۹۳-۰۶-۰۷ ۱۸:۱۱:۲۷
 
بافقی
شما چرا ناراحتی چیه نمیتونی ببینی یکی هم غصه میخوره را شما فضولی کسی دیگر ابکن (1393)
۱۳۹۴-۰۱-۲۷ ۱۴:۵۴:۳۸