گروه معادن سنگ آهن
 
«خرق عادت» استفاده از هماتيت
گروه معادن >سنگ آهن - دستيابي به ظرفيت توليد بيش از ۵۵ ميليون تن فولاد تا افق ۱۴۰۴؛ تيتري که بارها از تريبون رسانه هاي مختلف شنيده و مکتوب شده است و همچنان اين موضوع به عنوان مهم ترين هدف و غايت فولادسازان در نظر گرفته مي شود و برنامه ريزي هاي صورت گرفته از سوي آنان را شکل مي دهد.
 
به گزارش ماین نیوز، اما چگونگي دستيابي به اين ميزان از توليد فولاد هم بايد مورد بررسي تصميم گيرندگان اساسي در اين روند قرار گيرد، در اين مسير يک نقطه انحرافي وجود دارد که هيچ کدام از بخش هاي دولتي، فولادي و خصوصي و حتي معدني ها هم در اين باره صحبت نکرده اند ولي اين موضوع يک نقطه ضعف بزرگ در بحث توسعه فولاد است که در واقع در طرح هاي توسعه اي به آن اشاره نشده است.فولادي ها براي توليد فولاد مورد نياز خود همواره از سنگ آهن «مگنتيت» استفاده مي کنند و در حالي اين موضوع براي فولادسازان به يک عادت غالب تبديل شده که استفاده از سنگ آهن «هماتيت» از سوي فولادسازان را به «خرق عادت» بدل کرده است.کارشناسان مي گويند معادن بسيار وسيع با ذخيره هاي بالاي سنگ هماتيت در کشور وجود دارد، ولي فقط يک گوشه هايي در معادن چادرملو، گل گهر يا سنگان خراسان، سنگ هاي مگنتيت عيار بالا وجود دارد، در اين زمينه اتفاقي که رخ داده اين است که توسعه فولاد بر اساس مصرف سنگ آهن مگنتيت عيار بالا صورت مي گيرد، در صورتي که در کشوري مانند استراليا به طور کل براي توليد فولاد از سنگ آهن هماتيت استفاده مي شود و در هندوستان هم وضع به همين منوال است.

اين در حالي است که اتفاقا کار کردن با «هماتيت» قيمت تمام شده فولاد و ميزان انرژي که مصرف مي شود را نسبت به سنگ آهن مگنتيت پايين مي آورد زيرا سنگ آهن مگنتيت در يک مرحله تبديل به هماتيت شده و بعد از آن احيا مي شود ولي سنگ آهن هماتيت مرحله تبديل را ندارد و مستقيما احيا مي شود.از سوي ديگر تصميم گيري ها درخصوص معادن سنگ آهن، ماليات و عوارض در صورتي گرفته مي شود که در اين ميان معادني هستند که در چرخه طردشدگي از سوي بازار (چرا که بازار در حال حاضر روي سنگ آهن مگنتيت کار مي کند) قرار دارند و اين معادن را به دليل اينکه سنگ آهن هماتيت استفاده مي کنند به کار نمي گيرند.در واقع اينها معدن داراني هستند که نه فروش در بازار داخل و نه خارج دارند و در گردونه تعيين هزينه هاي مختلف اين معادن به تعطيلي کشانده مي شوند؛ چرا که توجهي به آنها نمي شود.

پيگيري هاي ما در اين باره نشان مي دهد اين موضوع، مساله اي نيست که ديگران راجع به آن ندانند، بلکه تبديل به مساله اي شده که عده اي مايل نيستند مطرح شده و به آن پرداخته شود، در واقع موضوع کشف شده جديدي نيست، بلکه موضوعي است که در پي سرپوش گذاشتن روي آن هستند.زيست «صنايع» ما به وجود «معادن» و اساس به وجود آمدن معادن براي در خدمت بودن صنعت است؛ در واقع اين دو واژه در عين حال که مکمل يکديگر هستند مي توانند با استفاده اشتباهي از معنا و کاربردشان به يکديگر آسيب وارد کنند، در حال حاضر اتفاقي که در حال رخ دادن است، اين است که به جاي اينکه براي معادنمان، «صنعت» بسازيم، براي صنعتمان، به دنبال «معدن» هستيم، موضوعي که با اتلاف منابع معادن سنگ آهن هماتيت در حال رخ دادن است.اين موضوع باعث از دست رفتن منابع مي شود؛ در واقع مانند اين است که صنعتي ايجاد کرده ايم که همه منابع ما را در برنمي گيرد، بلکه يک گوشه اي از آن را در برمي گيرد و بقيه معادن را خارج از ين دايره نگه مي دارد.

به گفته کارشناسان ذخيره کلاني از سنگ آهن هماتيت در کشور موجود است، حال بايد در اين باره صنايعي را وارد کرده و بسازيم که از اين سنگ آهن هماتيت استفاده کنند، اين کار عجيبي است که در کشور ما تمام تمرکز روي سنگ آهن مگنتيت است.مهرداد اکبريان، رئيس انجمن سنگ آهن ايران فکر و عملکرد همه اعضا و بخش هاي تاثير گذار در جهت تامين شرايط رسيدن به هدف ۵۵ ميليون تن، توليد فولاد در سال ۱۴۰۴ را مهم مي داند. وي در اين باره مي گويد: زماني که کارشناسان اين موضوع را بررسي مي کنند، يکي از عمده نقص هايي که اين کار بزرگ در کشور نيازمند آن است، تامين ماده خام، يعني سنگ آهن مورد نياز اين ميزان فولاد است.اين ميزان سنگ آهن چيزي حدود ۱۶۵ ميليون تن است، يعني به ازاي هر يک ميليون تن فولاد، سه ميليون تن سنگ آهن نياز داريم؛ اين موضوع به عنوان يک دغدغه بزرگ در کشور و در ميان اهالي صنايع و معادن در حال پيگيري است.

اين موضوع خيلي ها را سردرگم کرده، خيلي از روابط عادي معدن داران و خريداران سنگ آهن که شرکت هاي توليد کنسانتره، گندله يا شرکت هاي فولادي هستند را دچار يکسري چالش ها کرده است، در اين ميان هرکسي به فراخور وضعيت و موقعيتي که دارد (اعم از اندازه شرکت، ميزان نقدينگي يا تواني که در اين زمينه مي تواند داشته باشد) فرمول هايي را ارائه مي کند و سعي در انجام آن دارد.اکبريان نگراني هايي را در زمينه فولادسازي مطرح مي کند: «فولادسازي داريم که به دنبال معدن داري است يا معدن داري داريم که در پي اين است که نهايت استفاده از ارزش افزوده را در سيستم معدن خودش به دست خودش انجام شود، اگر وضع به اين صورت پيش برود نگران کننده است.»رئيس انجمن سنگ آهن در توضيح و چيستي اين نگراني مي گويد: نگراني اين است که شايد در سال هاي آينده، مشکل و تقابل و جنگي بر سر سنگ آهن و کنسانتره آهن داشته باشيم و خيلي از شرکت هايي که در حال حاضر از سوي ما تشويق مي شوند که کارخانه هاي سنگ آهن مياني را مانند گندله سازي و توليد شمش ايجاد کنند در آينده با مشکل ماده خام کارخانه خودشان مواجه شوند و هم حيات خود و هم ضمانت سرمايه گذاري هايشان به هم بخورد.وي در ادامه به ارائه راهکارهايي براي حل اين معضلات اشاره مي کند و مي گويد: در اين باره سه راهکار وجود دارد: به فکر واردات باشيم که لاجرم اين کار انجام خواهد شد و روزي را مي بينم که ظرف يکي دوسال آينده ايران واردکننده کنسانتره شود؛ اين موضوع به خودي خود، «عملي اشتباه» نيست، خيلي از توليدکنندگان فولاد در دنيا، واردکنندگان سنگ آهن و کنسانتره آهن هستند و خيلي از توليدکنندگان بزرگ سنگ آهن دنيا فولادساز نيستند يا رتبه اي در فولادسازي در دنيا ندارند.

راهکار دوم اما بازگشت به پتانسيل هاي داخلي و بسط و توسعه اکتشافات در کشور است. در اين باره بايد اکتشافات دقيق تر، صحيح ترو با عمق بيشتر انجام گيرد، حتي در پروانه هاي کوچک اکتشاف مجدد هم مي تواند راهگشا باشد، به اين معنا که با اکتشافات مجدد مي توانند چندبرابر شوند.راهکار بعدي اين است که زماني که طرح توسعه فولاد را نگاه مي کنيم، مي بينيم عمده اين طرح بر اساس سنگ آهن هاي مگنتيت با عيار بالا در نظر گرفته شده است؛ اين موضوع يک «نقص» در طرح توسعه فولاد است.سنگ آهن هماتيت در سيري که به سمت احيا حرکت مي کند، علاوه بر احياي نهايي، اول بايد يک مرحله احيا شده و تبديل به سنگ هماتيت شود و بعد از آن، سنگ هماتيت حاصله را بايد به احيا رساند.اکبريان ادامه مي دهد: از سويي استفاده از سنگ هاي هماتيت، انرژي کمتري را نسبت به سنگ هاي مگنتيت صرف مي کند، ولي به علت اينکه عيارهاي پاييني داشته اند، توليدکنندگان به دنبالش نرفته اند، اين در حالي است که کشورهايي مانند هند و استراليا از سنگ آهن هماتيت استفاده مي کنند.کل صنعت فولاد اين کشورها بر پايه سنگ آهن هاي هماتيت است، ولي در ايران معادن هماتيت رها شده و به آن توجهي نمي شود، درحالي که ذخاير بسيار بزرگي در استان هرمزگان و جنوب استان فارس از سنگ آهن هاي هماتيت وجود دارد.در اين رابطه اکبريان با اشاره به اينکه روي سنگ هاي هماتيت و سنگ هاي کم عيارمان کار نکرده ايم، مي گويد: شرکت ها و معادن بزرگ ما آمده اند سنگ آهن با عيار ۳۰ درصد را پايه باطله خود اعلام کرده اند، به اين معنا که سنگ آهن هايي با عيار زير رقم ۳۰ درصد را باطل کرده اند.در صورتي که ميانگين عيار سنگ آهن هايي که چين از معادنش استخراج مي کند رقم ۲۸ درصد است، در اين باره خيلي از کشورها با سنگ آهن هاي با عيار پايين کار مي کنند، اين در حالي است که ما روي سنگ آهن هاي عيار پايينمان هم کار نکرده ايم.

دو نگاه متفاوت به صنعت و معدن
وي چرايي عدم استفاده از سنگ آهن هاي هماتيت را اينگونه شرح مي دهد: ترجيح در کشور ما اين است که از راحت ترين و شيرين ترين روش براي دستيابي به ماده اوليه استفاده کنند و باقي موضوعات را به خودي خود به حال خود رها کنند. اما يک اشتباهي وجود دارد و بايد جلوي اين اشتباه و انحراف گرفته شود؛ صحبت از دو لفظ کاملا مجزا است، ما مي توانيم بگوييم ما صاحب يکسري معدن و پتانسيل هاي معدني هستيم و بايد براي معادنمان صنايعي را راه اندازي کنيم که اين معادن را فعال کرده و ارزش افزوده ايجاد کنند.اما موضوع دوم اين است، بدون اينکه نگاهي به معدن داشته باشيم، صنايعي را راه اندازي کنيم و بعد از آن براي صنعتمان به دنبال معدن بگرديم، اين دو راهکار متفاوت است، در واقع به دليل اينکه فولادي ها از سنگ آهني ها و معدني ها، قدمت بيشتري داشتند و در واقع قدمتشان به ۵۰ و اندي سال پيش باز مي گردد و از زمان کارخانه ذوب آهن اصفهان و بقيه مسائلي که ديدگاه هاي روز خود را داشت و لازمه آن زمان بود. در واقع بايد گفت آن ديدگاه ها با ديدگاه هاي حال حاضر متفاوت است، اما اين اشتباه است که همان رويه را ادامه بدهيم.در واقع ۵۰ سال پيش چنين ديدي نبود و براي همين هم نبايد همان رويه و سليقه ۵۰ سال قبل را اجرا کنيم، جان کلام اين است، بايد ذخاير معدني کشور، حتي کم عيارها را، حتي معادن کوچک، حتي معادن هماتيت که ظرفيت هاي بزرگي هستند، در نظر بگيريم و پس از آن تکنيک استفاده و ورود اينها به چرخه فولاد را سرلوحه قرار دهيم.

به گفته اکبريان در اين باره ۵۵ ميليون تن توليد فولاد زماني مورد افتخار است که از سنگ هاي کم عيارمان هم استفاده کنيم، معادن کوچک را هم راه بيندازيم؛ در غير اين صورت با اين شيوه اي که طراحي شده و در حال دنبال کردن آن هستيم، مشکل وجود خواهد داشت و واقعا حل کردن اين موضوع هم معماي پيچيده اي است. وي مي گويد:کارخانه فولادسازي سنگ آهني مي خواهد که عيار بالاي ۵۴ درصد و FeO بالاي ۱۶ درصد داشته باشد، در اين باره سوال اين است که به چه ميزان مي توان در کشور سنگ آهن FeO بالاي ۱۶ و عيار بالاي ۵۴ درصد داشته باشيد؟هيچ نگاهي به سنگ آهن هاي با FeO زير ۷ درصد و عيارهاي بين ۲۸ تا ۴۲ درصد نشده است، حتي در طرح توسعه معدني که يکي از نقص هاي مهم اين طرح همين موضوع است که هيچ نگاهي به معادن هماتيت و کم عيار نداشته است.

زيان هاي بزرگ در نبود استراتژي معدني
توليدکننده ها و مصرف کننده ها به دنبال سنگ مگنتيت پرعيار مي گردند که اين سنگ يا وجود ندارد يا کم است لذا براي اينکه اين سنگ آهن به دست بيايد، يکسري محدوديت هايي وضع مي شود که اين محدوديت ها را براي معادن بزرگ مگنتيتي که استفاده داخلي دارند يا مشتري خاص خارجي دارند ايجاد مي کنند ولي اين را در نظر نمي گيرند که قانون اين موارد را جدا نمي کند و در واقع به همه اينها معدن سنگ آهن مي گويد و اين محدوديت ها را شامل معادني که توليدشان نه استفاده داخلي و نه استفاده خارجي دارد هم مي داند، در واقع براي محصولات اين معادن نه خارجي ها پول مي دهند و نه داخلي ها حاضرند از آنها استفاده کنند ولي همه اين محدوديت ها شامل حال اين معادن هم مي شوند.

به گفته اکبريان در اين باره ما نمي توانيم خريداران خارجي را مجبور کنيم که سنگ آهن هاي هماتيت کم عيار خريداري کنند، ولي صنعت خودمان را مي توانيم مجاب کنيم که از اين سنگ ها استفاده کنند، چرا که ذخاير بزرگي در کشور را در بر مي گيرند.وي با اشاره به اين موضوع که به دنبال اين هستيم که در کنسانتره و گندله سازي از سنگ هاي هماتيت استفاده کنيم، مي گويد: يکسري روش هاي ديگر وجود دارد که به صورت موردي است، مثلا مي توان از کوره هاي تونلي حتي در معادني که ذخاير بالاي ۱۰۰ ميليون تن دارند استفاده کرد، در اين باره اگر معدن ۱۰۰ ميليون تني وجود داشته باشد، اشکالي ندارد که يک پلنت ۵۰۰ هزار تني داخل معدن ايجاد کرد و در دو مرحله سنگ آهن را تبديل به شمش چدن کرد، يک مرحله سنگ آهن را طي روش هاي خاص تبديل به «آگرومرير» کرده و بعد از آن «آگرومري» را با يک روش به شمش چدن تبديل مي کنند. در اين روش هم انرژي کمتري مصرف مي شود، هم کک نمي خواهد و زغال حرارتي مي خواهد و هم ميزان مصرف آب کمتري دارد. اين روش، روشي است که در معادن هماتيت جنوب کشور به صرفه خواهد بود.وي بر اين باور است که صنعت فولاد ما تاکنون به دنبال «صنعت لاکچري» بوده است، حرف ما اين است که در کنار صنعت لاکچري بايد به دنبال صنايعي باشيم که از معادن هماتيت هم استفاده شود.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۵ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۴
کد مطلب: 42018
 
مرجع : روزنامه دنیای اقتصاد