به گزارش ماین نیوز، بیتردید صنایع به ویژه صنایع معدنی نیازمند مصرف آب هستند. در صورتی که این بحران به درستی مدیریت نشود در فعالیت این صنایع تداخل ایجاد میکند. در واقع صنایع معدنی با توجه به نیاز خود باید از امروز به فکر آینده باشند هرچند که نیاز صنعت در مقابل کشاورزی بسیار کم است.
در کنار مدیریت منابع آب، در اجرای طرحهای توسعهای جدید باید بحران آب در اولویت قرار گیرد. یکی از راهکارهایی که امروزه از سوی واحدهای بزرگ معدنی مورد توجه قرار گرفته است انتقال آب از جنوب کشور است که گفته میشود هزینههای بالایی دارد. در این میان به عقیده کارشناسان متخصص در حوزه آب، کل هزینههای مربوط به توسعه و مدیریت سامانههای انتقال آب باید باید به گونهای باشد که قابلیت برگشتپذیری داشته باشند. این موضوع در حالی مطرح میشود که یکی از راهکارهای جبران آب مورد نیاز صنایع مستقر در مناطق خشک جهان، انتقال از آب شیرینکنهای دریایی است و بزرگترین پروژهها در سواحل جنوبی خلیجفارس از سوی اعراب ایجاد شده است.
انتقال آب از دریای عمان به سنگان
امروز بحران آبی که ممکن است در آینده به یکی از اصلیترین موضوعات دنیا تبدیل و شاید جنگ جهانی سوم را رقم زند باعث شده تا برخی حوزههای معدنی به دنبال راهکارهایی برای رویارویی با آن باشند.
راهکارهایی که برخی از آنها به انتقال آب از دریای جنوب به مناطق معدنی منتهی شده است و برخی دیگر به سراغ آبهای ژرف رفتهاند اما موضوعی که باید به آن اشاره کرد تغییر الگوی کشت و مدیریت مصرف آب در حوزه کشاورزی است. بر اساس گزارشهای وزارت نیرو، حدود ۹۲ درصد از منابع آب تجدیدپذیر در بخش کشاورزی مصرف میشود. کل مصرف آب در بخش خانگی و صنعت ۸ درصد است. حال رقم ۹۲ درصد جای تامل دارد و باید برای کاهش آن ستاد مدیریتی تشکیل شود. نبود الگوی کشت درست در برخی مناطق باعث شده تا میزان مصرف آب در حوزه کشاورزی با افزایش همراه شود.
از سویی دیگر این اتفاق، برداشت آب را از چاهها افزایش داده و اتفاقات ناگواری را برای محیطزیست رقم زده است. شاید مدیریت مصرف آب در حوزه کشاورزی، بسیاری از مشکلات را حل کند. درواقع به جای مدیریت مناسب آب در حوزه کشاورزی به دنبال راهکارهای پرهزینه همچون انتقال آب از خلیجفارس به دریای عمان رفتهایم درحالی که شاید کاهش مصرف در این حوزه بتواند چنین پروژههای هزینهبری را به تاخیر اندازد. منطقه سنگان که به عسلویه معدنی ایران معروف است دارای ظرفیتهای معدنی بسیار به ویژه سنگآهن است. وجود چنین ذخیرههایی باعث شد پروژههای صنایع معدنی با میزان بالایی از سرمایهگذاری در این منطقه شکل بگیرد اما امروز تامین آب در این منطقه یکی از اصلیترین موضوعاتی است که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. حمید گرمابی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با درباره مدیریت آب در معادن به ویژه در معادن سنگان کشور، اظهار کرد: به طور کلی معادن موجود در منطقه سنگان، معادن عظیمی است که برای توسعه معادن و صنایع آن نیازمند آب قابل توجهی است.
وی ادامه داد: این موضوع در حالی مطرح میشود که نمیتوان معادن را جابهجا کرد و موقعیت جغرافیایی آنها را تغییر داد در حالی که میتوان صنایع را در مناطقی که آب به اندازه کافی وجود دارد برقرار کرد اما برای معادن تنها باید آب را منتقل کرد. به گفته گرمابی، تنها راهکار برای تامین آب مورد نیاز منطقه سنگان، انتقال آب از جنوب کشور یعنی دریای عمان است که با توجه به منابع عظیم سنگآهن موجود در سنگان به نظر میرسد این موضوع در دستور کار قرار گیرد. این نماینده مجلس شورای اسلامی درباره توجیه اقتصادی انتقال آب از دریای عمان به منطقه سنگان، اظهار کرد: به هر حال چارهای جز این وجود ندارد. اگر میخواهیم از منابع عظیم سنگآهن در این منطقه استفاده شود که با توجه به اهداف پیشبینی شده در افق ۱۴۰۴، استفاده از این منابع الزامی است، باید آب مورد نیاز تامین شود. اگر مقیاس کاری انبوه باشد توجیه اقتصادی بیشتری خواهد داشت.
خط انتقال ۹۰۰ کیلومتری آب
در همین باره مرتضی هاشمپور، مدیر مجتمع سنگ آهن سنگان نیز درباره انتقال آب از دریای عمان به منطقه سنگان، اظهار کرد: مشکل آب مسئلهای جدی است. آب مورد نیاز از دشت زوزن، سد سده، نمکزار خواف و چاههای کشاورزی اطراف در حال تامین است تا با بحران روبهرو نشویم اما برای یک اقدام پایدار، استفاده از پساب فاضلاب شهرهای اطراف مانند تربت حیدریه یا مشهد در دستور کار است. وی ادامه داد: خط انتقال آب از دریای عمان ۹۰۰ کیلومتر است و باید مطالعات دقیقی در این باره انجام شود و مسائلی همچون آب شیرینکن، جانمایی و موارد دیگر در آن مورد مطالعه قرار بگیرد. درحالحاضر آب به صورت محدود تامین میشود اما این مطالعات اگر اقتصادی باشد افراد تصمیمگیرنده به این سمت حرکت خواهند کرد. این پروژه، بسیار بزرگ است و مقیاس اجرای آن در اندازه تصمیمگیری ما قرار ندارد اما به طور کلی در تامین آب باید به تمامی گزینهها از جمله آبهای ژرف، پساب فاضلاب شهرها و انتقال آب از دریای عمان نیز فکر کرد.
چه خبر از پروژه انتقال آب خلیجفارس؟
احمد مرادعلیزاده، مدیرعامل شرکت ملی صنایع مس ایران درباره پروژه انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی ایران، اظهار کرد: شرکت ملی مس یکی از سهامداران شرکت خلیجفارس متولی انتقال آب به فلات مرکزی ایران است. گلگهر، چادرملو و شرکت ملی مس از سهامداران این شرکت هستند. پروژه درحالحاضر و براساس منابعی که سهامداران در اختیار شرکت قرار دادهاند در حال انجام است. البته مشکلات مربوط به تامین مالی، هم به دولت و هم به وزارت صنعت، معدن و تجارت گفته شده است. خوشبختانه نگاه به این پروژه به عنوان پروژه اصلی و مهم کشور در میان پروژههای اقتصاد مقاومتی کشور قرار گفته است.
وی ادامه داد: در حوزه اجرا نیز پروژه در تمام بخشها فعال است. برای نمونه در بخش آب شیرینکن، فاز اجرایی یکی از آب شیرینکنها آغاز شده و در بخش آبگیر و پساب بیش از ۵۰ درصد کار انجام شده است. همچنین در کنار این موضوع مناقصه برای ساخت آب شیرینکن دوم نیز آغاز شده است. پیمانکار آب شیرینکن دوم نیز شرکت خلیجفارس و شرکت آب و آسیا (متعلق به شرکت خلیجفارس) مجری پروژه است. مرادعلیزاده تصریح کرد: لولهگذاری و ساخت تونل در حال اجراست. بیش از ۹۰۰ کیلومتر از مسیر بندر عباس تا چادرملو به عرض ۳۰ متر آمادهسازی شده است. بیش از ۸۰ کیلومتر از مراحل لولهگذاری نیز انجام شده است. در کنار این موارد، بیش از ۵۰ درصد ایستگاههای پمپاژ نیز از بندرعباس تا سیرجان که شامل ۷ ایستگاه میشود، ساخته شده است. در واقع همه مخازن اجرا و پمپها در حال خرید است. به طور کلی میتوان گفت پروژه در تمامی اجزای خود در حال انجام است و تمام تلاشها بر این است که پروژه در زمان تعیین شده به پایان برسد. مدیرعامل شرکت ملی صنایع مس ایران بیان کرد: بر اساس برنامهریزی قرار است در پایان سال ۹۸ تا معدن بندرعباس-گلگهر- سرچشمه دسترسی به آب شیرین انجام شود. تمامی تلاشها بر این است اما اگر این کار به تاخیر افتد اجرای پروژهها با مشکل همراه میشود و ممکن است وضعیت جاری تولید در گلگهر و سرچشمه نیز با مشکل همراه شود زیرا کمآبی در این ۲ یک معضل اصلی است. وی درباره تاثیر اجرایی شدن این پروژه بر نرخ تمام شده در معادن، تصریح کرد: با توجه به اینکه در ۲ سال آینده باید شرایط تورم و وضعیت بازار جهانی را در نظر گرفت، صحبت درباره افزایش نرخ کمی زود است اما ممکن است این موضوع کمی در نرخ تمام شده تاثیرگذار باشد.
مصرف آب در معادن بهینهسازی شود
مدیریت منابع آبی در کشور آنهم به ویژه در بخش معدن، امروزه در دستور کار بسیاری از فعالان و بهرهبرداران در این بخش قرار گرفته است. این موضوع در حالی مطرح میشود که افت میزان منابع آبی و کم بودن میزان بارندگی در کشور سبب شده تا تامین منابع آبی برای واحدهای معدنی و صنایع وابسته به آن با مشکل روبهرو شود از این رو باید برنامهریزی مناسبی برای این بخش در دستور کار قرار گیرد.
مشاور رییس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور نیز درباره مدیریت آب در معادن کشور به منظور رسیدن کمترین ضربه به منابع آبی زیرزمینی کشور اظهار کرد: باید در ابتدای کار میزان مصارف آب در بخشهای مختلف معادن مشخص شود.
درحالحاضر این مسئله به طور دقیق مشخص نیست زیرا پس از مشخص شدن این مسئله باید مصرف بهینه در معادن برنامهریزی و اجرا شود.
به گفته مسعود مرسلی، نکته مهمی که باید به آن توجه شود اینکه موقعیت معادن انتخابی نیست. در واقع یک معدن به طور خدادادی در منطقهای قرار دارد که ممکن است در آن محدوده آبهای زیرمینی مطلوب باشد یا فقیر. فرق معدن و صنعت در میزان مصرف آب به همین موضوع بازمیگردد. صنعت تا حدی انعطافپذیری دارد اما معدن بحث جانمایی ندارد. از این رو باید شرایط آبخوانهای معادن موجود بررسی شود.
وی با بیان این مطلب ادامه داد: موقعیت معادن کشور با توجه به شرایط افت آبهای زیرزمینی در ۳۰حوضه آبریز اصلی مشخص شده است. با دقت در وضعیت استانهای خراسان رضوی و کرمان مشخص است که بحران در این زمینه بسیار جدی است.
مرسلی درباره اینکه بحران آب تا چه اندازه روی قیمتهای جهانی مواد تاثیرگذار بوده نیز اینگونه پاسخ داد: ارزش اقتصادی آب در هر یک از حوضههای آبریز، از نظر ارزش ذاتی و سرمایهگذاری برای بهرهبرداری و بازیافت در برنامههای بخشهای مصرف منظور شود. در واقع کل هزینههای مربوط به توسعه و مدیریت سامانههای انتقال آب باید قابل برگشت باشند. درحالحاضر برخی ارقام برای هر مترمکعب آب به منظور انتقال آب از دریای عمان برای معادن مرکزی و شرقی کشور قابل توجه است. این میزان در برخی از مناطق به حدود ۱۵هزار تومان برای هر متر مکعب نیز میرسد. طبیعی است با این نرخ تمام شده آب، نرخ استخراج مواد معدنی بسیار تاثیرپذیر خواهد بود. هماکنون یکی از مشکلات اصلی برخی از معادن ایران دسترسی نداشتن به آب است و با روند فعلی، این مشکل روز به روز بزرگتر خواهد شد.
مشاور رییس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور درباره اینکه طرح انتقال آب دریاها در چه شرایطی در جهان انجام میشود نیز اظهار کرد: انتقال آب دریاها در دنیا تجربههای موفق و ناموفقی داشته است. مشکل اصلی این است که آبی که انتقال مییابد دارای کیفیتی نامناسب است و رهاسازی آن مشکلات زیستمحیطی دارد.
به گفته وی از اوج طراحی و اجرای پروژههای انتقال آب در کشورهای پیشرفته و صنعتی حدود ۵۰ سال میگذرد. در ایران نیز اگرچه پیشینه طرحهای انتقال آب به پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد، اما در سالهای گذشته اوج گرفته است.
بر اساس قانون، طرحهای انتقال آب باید از دیدگاه توسعه پایدار، با رعایت حقوق صاحبان سود و برای تامین نیازهای مختلف مصرف، مشروط به توجیه فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی و منافع ملی مورد نظر قرار گیرد.
مرسلی افزود: رعایت معیارهای ویژه برای اجرای طرحهای انتقال آب لازم است. نخستین مسئله، اهمیت نیاز جدی ناحیه مقصد است. انتقال از مبدا نیز نباید برای آن منطقه مشکل جدی ایجاد کند. همچنین طرح نباید بر محیطزیست اثرات تخریبی زیاد و غیرقابل جبران داشته باشد و مطالعات کامل اجتماعی و فرهنگی طرحها نیز باید در نظر قرار گیرد.
پیشبینی وضعیت آبهای زیر زمینی در معادن
سعید مکنونی، رییس آب و سوخت مجتمع معدنی و صنعتی گلگهر درباره مدیریت آب در معادن گفت: بیشتر معادن ایران در مناطق با آب زیرزمینی شور واقع شدهاند. معادن (خواه سطحی و خواه زیرزمینی) برای گسترش خود نیاز دارند که آب مزاحم را از صحنه معدنکاوی دور کنند. این مهم با عملیات زهکشی معدنی بر آب زیرزمینی همراه است. از طرفی افت شدید سطح ایستابی در منطقه معدنکاوی میتواند معدنکاران را در این امر موفقتر کند.
وی با بیان این مطلب افزود: کار همزمان زهکشی سطحی (به وسیله کانالها و سامپهای ذخیرهسازی و انتقال آب به بیرون کاواک) با زهکشی عمقی (حفر چاه) میتواند آب را به طور موقت از محیط عملکرد معدنی دور کند اما این امر در طبیعت میتواند موجب تغییرات ناخواستهای شود در حالی که معادن برای این کار از آب شور استفاده نمیکنند بلکه آب شیرین قابل استفاده را زهکشی میکنند که تاثیرات جبران ناپذیری در طبیعت ایجاد میکند. با این حال به جرات میتوان گفت تعداد چنین معادنی بسیار اندک بوده ولی تعداد معادنی که برای زهکشی آب شور استخراج میکنند بسیار زیاد است.
به گفته مکنونی، استخراج آب زیرزمینی در معادن باید با تمهیداتی همراه شود تا موجب خسارت به منابع آبی نشود زیرا ممکن است در اثر چنین کاری سطح فرضی اینترفیس بین آب شور و شیرین جابهجا شود که در این صورت منابع عمدهای از آب در اثر چنین عملکردی در طولانی مدت به خطر میافتد.
رییس آب و سوخت مجتمع معدنی و صنعتی گلگهر با بیان اینکه راهکار جلوگیری از چنین عملکردی بسیار رایج است در ادامه گفت: مدلسازی و پیشبینی وضعیت آینده آب زیرزمینی، یکی از راهکارهاست. متخصصان علم آبهای زیرزمینی (هیدروژئولوژیستها) میتوانند در این زمینه کمک کنند. برای این کار باید با استفاده از یک نرمافزار دقیق و دادههای میدانی، آینده زهکشی معادن را طراحی و پیشبینی کرد. البته اصل بر این است که با تزریق آب زهکش شده از معدن در جایی مناسب، تغییرات ناخواسته را به کمترین میزان کاهش دهیم.
مکنونی با بیان این مطلب ادامه داد: نیازهای پیچیدهای درباره آب در معادن وجود دارد. برای نمونه من به عنوان یک متخصص زهکشی در یکی از معادن، به هنگام بارشهای سیلابی در کویر ایران، از سویی خواهان این بودم که بارش (که کار معدنکاران را مختل کرده بود یا به مخاطره انداخته بود) قطع شود اما از سویی دیگر در صورت قطع باران، آب مورد نیاز فرآوری همین ماده معدنی در تابستان به مخاطره میافتاد. در یک کلام، در معدن، به مدیریت طولانیمدت، میانمدت و کوتاهمدت آب از جنبههای مختلف نیاز مبرم وجود دارد. مسائل اساسی فنی و مهندسی و همچنین راهحلهای مدیریت بحرانی آب باعث میشود پیش از گشایش معدن تا تعطیلی آن و حتی در دوران احیای طبیعت پس از معدنکاری به دنبال مفاهیم مترتب بر آب در معادن باشیم. در واقع هر که وارد این حیطه شود خواهد دانست که رویکردهای نوین و شیوههای مهندسی استانداردی برای حل برخی از معماها در معدنکاری وجود دارد که اهمیت آن را از نظر اقتصادی دو چندان میکند.
وی همچنین در ادامه سخنانش درباره تاثیر بحران آب بر قیمتهای جهانی مواد معدنی نیز اظهار کرد: دستکم میتوان گفت تاکنون تاثیر زیادی نداشته است زیرا هنوز نرخ انرژی (و به ویژه آب) کمتر از سایر نهادههای تولید است. برای نمونه اگر زیرساختها را به شمار نیاوریم، برای یک تن کنسانتره آهن در کارخانه فرآوری خط ۱ کنسانتره گلگهر ۱۴۹۵۰ ریال برق، ۱۱۵۵۰ ریال آب و ۱۰۱۶۰ ریال گاز مصرف میشود که جمع آن ۳۶۶۶۰ ریال است و فقط ۵درصد از نرخ تمام شده کنسانتره است. هزینه انرژی در تولید گندله در کارخانه گندله ۱ گل گهر ۱۹درصد است. مقدار مصرف انرژی در سایر کشورها برای تولید کنسانتره و گندله آهن، بیشتر از این مقدار بوده اما بازهم تصور نمیشود که خیلی با ارقام یاد شده تفاوت داشته باشد. با این وجود، رقابت بین تولیدکنندگان در سالهای آینده بر اساس کم کردن هزینهها خواهد بود که یکی از این هزینهها انرژی است. به گفته مکنونی، در بهینهسازی مصارف انرژی و به ویژه آب، کارهای بسیار میتوان انجام داد. به ویژه میتوان از چرخش چندین باره آب در فرآیند فرآوری بهره جست. جایگزینی منابع کم اهمیتتر شورابهها یکی دیگر از مواردی است که چندین سال است در گلگهر آغاز شده؛ همین طور از شیرینسازی آب دریا و انتقال آن به صنایع فولاد داخل سرزمینمان میتوان استفاده کرد.
بزرگترین طرح آب شیرین کن مربوط به عربستان است
مکنونی در ادامه، درباره طرح انتقال آب از دریاها نیز گفت: یکی از راهکارهای جبران آب مورد نیاز صنایع مستقر در مناطق خشک جهان، انتقال از آب شیرینکنهای دریایی است. بزرگترین پروژهها در سواحل جنوبی خلیجفارس از سوی اعراب ایجاد شده است. یکی از بزرگترین طرحهای استفاده از آب شیرین شده دریاها در خاورمیانه طرح ۱۰۰۰ کیلومتری تامین آب شرب ریاض در عربستان سعودی از آب شیرینکنهای خلیجفارس است.
مکنونی در ادامه سخنانش افزود: همچنین متوسط بارش ۲۵۰ میلیمتری در ایران ۳۰درصد متوسط بارشهای جهانی است. یکی از راههای پرهزینه، استفاده از فناوریهای شیرینسازی مختلف آبهای نامتعارف و انتقال آب مطلوب به محل مصرف است. از بین بیش از ۱۰روش شیرینسازی آبهای شور، مقرون به صرفهترین روشها استفاده از اسمز معکوس یا «RO» است. این روش به طور متوسط برای هر متر مکعب ۱ دلار هزینه دارد.
به گفته وی، طبیعی است که برای بسیاری از مصارف با چنین نرخ گرانی نمیتوان آب را برای بخشهایی همچون کشاورزی سنتی تهیه کرد. اما در دو محل مصرف دیگر (صنعتی و شرب- بهداشت) احتمال تعادل اقتصادی طرح، بالاتر است. در صنعت، درصد هزینه انرژی از نرخ تمام شده محصول کم است. پس بازدهی مناسبی دارد. در شرب-بهداشت نیز ضرورتهای اقتصادی در برابر ضرورتهای اجتماعی، سلامت جامعه، سیاسی، پرستیژ جهانی و... رنگ میبازد. در نتیجه میتوان در شرایط فعلی چنین مصارفی را با طرحهای انتقال آب از آب شیرینکنهای دریایی تامین کرد. در صورتی که شیرینسازی چنین طرحهایی از راه سامانه RO انجام شود، ۳ شرط فنی دیگر نیز تعیینکننده خواهد بود: نخست، تامین آب مورد نیاز ورودی سامانه است. این مقدار آب باید بیشتر از نیاز آبی جامعه هدف باشد. تامین آب شور مورد نیاز ممکن است در هر جا امکانپذیر نباشد. استخراج آب شور نیز در محلهایی که صنایع در آن مستقر هستند، یک چالش بزرگ است.
وی ادامه داد: دومین شرط نیز تامین و تعیین محل دفع پساب حاصل است. اگر دقت کرده باشید، اختلاف ۲ دبی یادشده، ۵۰ لیتر در ثانیهای است که به صورت دورریز سامانه باید محلی برای ذخیره آن داشته باشیم. حجم مخزن مناسب این دبی از پساب به مرور میتواند دردسرساز باشد. سومین شرط نیز به محیطزیست برمیگردد به طوری که برداشت آب اولیه و تخلیه پساب شورتر محل مورد نظر را دچار آنومالیهای زیستمحیطی نکند. چنین مشکلاتی میتواند به مرور بر زیست بوم نیز تاثیر ناخواستهای بگذارد.
در انتقال آب شیرینکنها به دریا، مشکل خطوط انتقال آب پیش خواهد آمد اما این مشکل با پذیرش هزینه ساخت خطوط انتقال آب و برق مورد نیاز حل خواهد شد. اما ۳ شرط فنی یاد شده(تامین به اندازه، محل دفع و مخاطرات زیست محیطی) به کمترین میزان خواهد رسید.
به عقیده وی، انتقال آب از محلی به محل دیگر، مشکل حل ناشدنی به زیست بوم تحمیل کند. به نظر میرسد آنچه پیش از آن میتواند مشکلساز باشد، فرآیند تصفیه آب شور و دفع پساب است. انتقال سامانههای آب شیرینکن به سواحل، با وجود آنچه درباره کمرنگ شدن مشکلات زیستمحیطی در درون فلات ایران گفته شد، میتواند مشکلاتی برای سواحل و دریا ایجاد کند. شاید انتخاب دریاهای آزاد (مانند دریای عمان) که چرخش هیدرولوژی بیشتری دارند(نسبت به خلیجفارس) بتواند بازهم در رقیق کردن پساب تاثیر بیشتری بگذارد.
به گفته وی، میدانیم رقیقسازی یا Dilution یکی از راهکارهای برگرفته از طبیعت برای احیای زیست بوم تخریب شده است به ویژه سیالاتی مانند آب دریا، رودخانه و هوا با جریانهای هیدرولیکی موجود در خود، بهتدریج غلظت مواد مخلوط شده یا محلول شده در خود را کم میکند. این موهبتی است الهی که به این نعمتهای خدادادی اعطا شده است و به نوعی خودپالایی به شمار میرود. به هر حال انتخاب نقاط دور از سواحل برای آبگیری سامانه و دفع پساب میتواند معضلات آینده را کمتر کند.
مکنونی ادامه داد: درحالحاضر مجتمع گلگهر برای استفاده از منابع آبی خود ضوابطی را در نظر گرفته است. این مجتمع، آب زیرزمینی حاصل از ۲۲ حلقه چاهی که تا کنون از وزارت نیرو به این شرکت اعطا شده است را استفاده میکند و شورابههایی که از کف کاواک معادن استفاده میشود و شوری آن حتی به ۴برابر آب دریا میرسد را به کار میبرد. همچنین بازیافت آب از پساب کارخانهها را در برنامههای خود جای داده است. در واقع ۳درصد از این آبها به مصرف شرب – بهداشت کارکنان میرسد. ۱درصد آن صرف فضای سبز میشود و ۹۶درصد نیز به مصرف صنعتی در ۴ محل مصرف معادن، کارخانههای کنسانتره، کارخانههای گندلهسازی و کارخانههای احیای مستقیم میشود. ۳دسته دیگر از مصارف صنعتی در کارخانههای ذوب و کارخانههای نورد و شهرک صنعتی در دست ساخت است که باید مصارف آنها از راه خط انتقال آب خلیجفارس تامین شود. وی درباره طرح انتقال آب خلیجفارس و اثر آن بر نرخ تمام شده محصول نهایی نیز گفت: به نظر میرسد با آمدن آب خلیجفارس به مجتمع معدنی و صنعتی گل گهر، که تصور میشود در انتهای سال ۱۳۹۸ باشد، نرخ تمام شده تمامی محصولات نیز متاثر شود. نرخ آب بیش از ۴ برابر نرخ فعلی خواهد شد و سهم انرژی از تولید کنسانتره و گندله به همین ترتیب دستکم ۲ درصد افزایش خواهد یافت. این مهم در سالهای آینده که هزینه تهیه مواد معدنی اولیه افزایش خواهد یافت، سهم مهمی در اقتصادی بودن برخی پروژههای پاییندستی خواهد داشت اما با به تولید رسیدن صنایع بالادستی مانند ذوب و نورد که توجیه اقتصادی و ارزش افزوده بیشتری نصیب شرکت خواهد کرد، تصور میشود طرح انتقال آب خلیجفارس به مجتمع، توجیه اقتصادی بهتری پیدا کند.