به گزارش ماین نیوز، در ادامه، گفتوگوی ما را با بهرام شکوری خواهید خواند:
آخرین وضعیت معدن مهدیآباد چگونه است؟
اقدامات در مهدیآباد به خوبی پیش میرود. انتخاب مدیرعامل این پروژه به خوبی انجام شد. یک جوان باتجربه ایرانی که سالها خارج از کشور بود و با شرکتهای بزرگ معدنی کار کرده بود را به مهدیآباد آوردیم که از نظر من اتفاق بسیار خوبی بود. خوشبختانه کارها با سرعت، دقت و علمی پیش میرود. از سویی دیگر پایگاه دادهها خوبی برای اکتشافات در این منطقه انتخاب شد که نزدیک به ۱۰ هزار صفحه بود. ذخایر اعلام شده قابل اتکا نبود و برای اینکه اگر با برنامه ایمیدرو پیش میرفتیم باید ۱/۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری انجام میشد و در سال ۱۴۰۳ به ۸۰۰ هزار تن محصول دست پیدا میکردیم. دولت دوازدهم شاهد ۱ کیلوگرم تولید روی هم نبود. بدون شک ما این میزان سرمایه را در اختیار نداشتیم و فاینانسهای خارجی چندان علاقهمند به ورود نبودند. شریکان خارجی نیز خیلی اظهار علاقه نکردند در نتیجه ما چند سناریو پیش رو داشتیم.
یکی از سناریوها آن بود که با توان مالی خود، این کار را انجام دهیم. به همین دلیل مقیاس این کارخانه فرآوری را به ۴ فاز ۲۰۰ هزار تنی تبدیل کردیم. بر اساس این کار ۷۵ درصد تولید ۸۰۰ هزار تنی را در دولت دوازدهم محقق میکنیم. در انتهای سال آینده، ۲۰۰ هزار تن کنسانتره روی وارد بازار میشود و هر سال ۲۰ هزار تن توسعه پیدا میکند. برای اینکه به این برنامه دست پیدا کنیم معدن را نیز فازبندی کردهایم. در فاز نخست ۳ هزار متر حفاری اکتشافی انجام میشود تا تایید شود عیاری که زیر زمین وجود داشته و میتواند خوراک این کارخانه ۲۰۰ هزار تنی را تامین کند، وجود دارد؟ این حفاری اکتشافی استمرار خواهد داشت. در کنار آن از کارشناسان خارجی خوب استفاده شده و با شرکتهای معتبر استرالیایی قرارداد امضا شده تا آنالیزها را انجام دهند و خط کنسانتره را طراحی کنند. این طراحیها تا آذر انجام میشود و میتوانیم سفارش تجهیزات کارخانه را داده و عملیات مهندسی آن را آغاز کنیم.در کنار این اقدامات، مسائل مربوط به زیرساختها نیز در دستور کار قرار دارد. پساب شهر یزد را گرفتیم و قرارداد آن با سازمان آب و فاضلاب استان یزد، بسته و هزینههای آن پرداخت شده است. شرکت مشاور برای این کار گرفته شده و خط انتقال آب را نهایی کرده و باید نزدیک به ۱۱۰ کیلومتر آب را به مهدیآباد انتقال دهیم. تملکهای این کار تا ۳ ماه آینده انجام میشود. مطالعات برای خط انتقال گاز و برق نیز به پایان رسیده است. در زمینه سدهای باطله نیز مطالعاتی با یکی از کمپانیهای مشهور استرالیایی در حال انجام است.
تمامی اقدامات از جمله زمینشناسی، کارخانه و زیرساختها با سرعت خوبی در حال انجام است. ایمیدرو نیز در کنار ما بوده و شریک ما است زیرا از هر ۱ تن خاکی که برداشت میشود باید رویالتی به آن پرداخت کنیم.در فاز نخست این پروژه، نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار تنها از منابع داخلی خودمان بدون هیچ پشتوانهای همچون فاینانس هزینه میشود. درنتیجه اگر این موضوع محقق شود میتوانیم بخشی از فاز ۲ را با پیشفروش محصول و بخشی دیگر را با منابع خودمان انجام دهیم. در مسیری که تولید انجام میشود، خیلی از شریکان خارجی، علاقهمند خواهند شد در مقام شراکت با ما همکاری کنند که سرعت پروژه را افزایش میدهد اما اگر آنها هم ورود نکنند ما میتوانیم با شرایط یاد شده پروژه را اجرایی و تولید ۸۰۰ هزار تن را محقق کنیم.این مدل مانند یک پازل است یعنی طرحهایی نهایی، داده شده و ما بخشهایی از آن را در نخستین سال اجرا کرده تا به حدود ۷ تا ۸ میلیون تن سولفور دست پیدا کنیم. این کار همزمان با پلنتهای بعدی گسترش پیدا میکند.
در صنعت فولاد برخی از افراد با اجرای پروژههایی در مقیاس کوچک مخالف هستند اما شاید در معدن حرکت فاز به فاز، اقتصادیتر باشد. نظر شما در این باره چیست؟
گاهی اوقات این موضوع به درستی مطرح میشود یعنی وقتی مقیاس را کوچک میکنیم هزینههای عملیاتی افزایش پیدا میکند اما در جایی اتفاقات دیگر رخ میدهد و آن جایی است که وقتی اندازه کارخانه را بزرگ در نظر میگیریم تعداد سازندههای تجهیزات کارخانههای فرآوری بسیار محدود میشوند، درنتیجه قیمتهایی که برای تجهیزات در نظر گرفته میشود بسیار بالا خواهد بود. این موضوع باعث میشود سرمایهگذاری اولیه افزایش پیدا کند. در صورتی که وقتی اندازه را کوچک میکنیم تعداد سازندگان افزایش پیدا میکند. درنتیجه نرخ تمام شده یا ارزش سرمایهگذاری اولیه بسیار کاهش پیدا میکند. در این مورد صرفه اقتصادی افزایش مییابد.
تا چه اندازه میتوان چنین مدلهایی را در پروژههای دولتی تعریف کرد؟
دولت پول داشته درنتیجه ترجیح داده تا مقیاس اجرای پروژهها را بزرگ بگیرد اما واقعیت آن است که ما به عنوان بخش خصوصی پول زیادی نداریم. درنتیجه مجبور هستیم مقیاس را کوچک بگیریم و بخشی از هزینه کار را از دل پروژه بهدست آوریم. این نگاه بخش خصوصی است اما دولت اینگونه فکر نمیکند. موضوع دیگر آن است که دغدغه کشور اشتغال و تولید است. اگر ۱/۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری کنیم بدون آنکه درآمدی کسب کرده و اشتغال ایجاد کنیم، جفا کردهایم.
اگر نگاه بخش خصوصی در معدن حاکم شود، توسعه با سرعت بیشتری محقق میشود؟
من در اتاق بازرگانی ایران و در حضور وزیر صنعت، معدن و تجارت سخنرانی و به موضوع نهضت بهرهوری و فرآوری تاکید کردم. در نهضت فرآوری، از پروژه مهدیآباد و اسمالون مثال زده شد که میتوان با اسکیلهای کوچک کار را پیش برد زیرا ۹۸/۳ درصد از معادن کشور، کوچک و متوسطمقیاس است به همین دلیل میتوان پلنتهای کوچک را برای آنها تعریف کرد، ۱ ساله آنها را به تولید رساند و در کنار آن اشتغال ایجاد کرد. این اقدام از صادرات مواد معدنی به صورت دانهبندی جلوگیری میکند زیرا میتوانیم محصولات را به موادی با ارزش افزوده بالاتر تبدیل کنیم تا درآمد و اشتغال به همراه داشته باشد. از سویی دیگر این معادن در مناطق محروم بوده که میتواند آنجا را آباد کند و آثار مثبت بسیاری به همراه داشته باشد. در نهضت فرآوری نیز مثالی از سنگهای تزئینی مطرح شد. زمانی که در دل کوه سنگی برش داده میشود تنها ۸ درصد آن قابل فروش بوده و باقی آن به داخل دره ریخته میشود اما میتوان در دل معدن کارخانههای استریپ ساخت و سنگها را تراش داد و به اصطلاح لخت کرد و ابعاد مختلف از آن بهدست آورد. به این شکل سنگها ارزش جابهجایی پیدا خواهند کرد. در این زمان میتوان کارایی را از ۸ به ۳۰ درصد رساند. همچنین میتوان از ضایعات آنها در مبلمان شهری و سد و آببندها و... استفاده کرد و با این شیوه، بازیابی کل را از ۸ درصد به ۸۰ درصد رساند. با توجه به این مسائل به آقای وزیر پیشنهاد دادیم ستادها و شوراهای راهبردی و سیاستگذاری را برای هر ماده معدنی ایجاد کنند. کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران نیز اعلام آمادگی کرده است که در کنار وزارتخانه، آماده همراهی در زمینههای یاد شده است تا این زنجیره به گونهای طراحی شود که بیشترین کارایی را داشته باشد.
دولت تا چه اندازه از این موضوع استقبال کرده است؟
واقعیت آن است که هم دولت چندان اعتماد به بخش خصوصی ندارد و هم بخش خصوصی به دولت. به هر حال بخش دولتی نقش پررنگی در اقتصاد دارد. در گذشته، اهمیت زیادی به بخش خصوصی واقعی داده نشده بود اما به تازگی آقای روحانی، رئیسجمهوری کشور توجه زیادی به بخش خصوصی واقعی نشان دادهاند. اعتقاد من بر این است که آقای وزیر این موضوع را در عمل نیز نشان دهد.
من در جلسه اتاق بازرگانی با حضور وزیر اعلام کردم اتاق بازرگانی، خود یک دانشگاه علمی کاربردی به معنای کامل است. درنتیجه میتوان از این ظرفیتها استفاده مناسب کرد. از انجمن مس چه خبر است؟
متاسفانه ثبت این انجمن با مشکلاتی همراه شد و این موضوع در ثبت انجمن اختلال ایجاد کرده است. البته این انجمن در اتاق، تصویب و من عهدهدار ریاست آن شدم. در صورت ثبت نیز این انجمن کار خود را شروع میکند زیرا مس نیز جزو بخشهایی است که اهمیت زیادی به آن داده نشده است. این در حالی است که امروز فعالان این بخش افزایش یافتهاند و از سویی دیگر ذخایر خوبی از مس در کشور وجود دارد. درنتیجه این انجمن میتواند نقش مهمی در این حوزه ایفا کند. تکمیل زنجیره ارزش از مهمترین مسائلی است که این انجمن پس از ثبت، آن را در دستور کار خود قرار میدهد. مس باید در حوزههای اکتشاف و فرآوری توسعه پیدا کند.