به گزارش ماین نیوز، به نقل از عصرمس، بخشی از هزینههای سالانۀ شرکت ملی صنایع مس ایران که در بهای تمامشدۀ محصول این شرکت اثرگذار است، هزینههای مرتبط با قراردادهای تامین کالا و خدمات است. پایش این قراردادها و تلاش برای بهینه کردن خریدهایی که برای شرکت مس در سالهای گذشته انجام شده است، یکی از بخشهایی بود که توانست قیمت تمامشده را بهشدت متأثر کند. اما این مهم چگونه اتفاق افتاد؟ سؤالی که «مهدی مجدفر»، معاون هماهنگی و دبیر کمیسیون معاملات شرکت ملی صنایع مس ایران به آن پاسخ داده است. مجدفر میگوید در کاهش هزینهها از رهگذر تعدیل قراردادها علاوه بر منافع شرکت مس، رویکرد اقتصاد مقاومتی نیز مد نظر بوده است. رویکردی که با توجه به قیمتگذاری فلزات ازجمله مس براساس LME بیش از پیش برای شرکتهایی مثل شرکت مس اهمیت پیدا میکند.
پیش از آنکه وارد موضوع قراردادها و کاهش قیمت تمامشده بشویم، بگویید از نظر شما کاهش قیمت تمامشده در شرکت مس چه اهمیتی دارد؟
قیمت تمامشده، یکی از موضوعات اساسی در شرکت مس است؛ چراکه توجه به آن از نظر اقتصادی برای بالا بردن ارزش ثروت سهامداران ضرورت دارد و این محقق نمیشود مگر اینکه چند اتفاق با هم بیفتد تا یک تولید پایدار و اقتصادی داشته باشیم و بتوانیم بهموقع و با قیمتهای مناسب، محصولمان را بفروشیم و هزینههایمان را پایش و کنترل کنیم.
نباید فراموش کنیم که سود، حاصل فروش، منهای بهای تمامشده و هزینههاست. در شرکت مس، قیمتگذاری بر مبنای LME هم فرصت است و هم تهدید. در شرکتهایی که قیمت محصولشان را براساس قیمت تمامشده مشخص میکنند، کاهش قیمت تمامشده شاید از اولویت اول برخوردار نباشد؛ چون بعد از آنکه قیمت تمامشده بهدست آمد، میگویند میخواهیم 10 یا 20 درصد سود داشته باشیم و براساس قیمت تمامشده، قیمت فروش را تعریف میکنند. اما همانطور که میدانید، بهای فروش ما در خارج و داخل براساس LME است. درواقع، تعیین قیمت خارج از حیطۀ اختیارات ماست. برای مثال سال گذشته در همین زمان، شرکت مس کاتد را حدود 4300 دلار میفروخت و امسال با توجه به اتفاقاتی که در دنیا رخ داد، ازجمله انتخابات امریکا و سیاستهای اقتصادی چین، قیمتها حدود 1000 دلار افزایش یافت؛ درواقع، ما همیشه در کشوقوس قیمتها هستیم که عموماً و تحقیقاً خارج از اختیارات ماست؛ یعنی سیاستهایی که کشورهای بزرگ بهویژه چین که بزرگترین مصرفکنندۀ مس است، اتخاذ میکنند، قیمتها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. ضمن اینکه مهمترین مسالهای که هماکنون بر اقتصاد جهانی حاکم است، رکود و شکنندگی است که بهطور مستقیم بر قیمت کالاهایی مثل نفت و مس تأثیر میگذارد. همۀ این عوامل باعث میشود اهمیت قیمت تمامشده برای شرکت مس که قیمت فروش را در اختیار ندارد، دوچندان بشود.
اشاره کردید ما باید در سه بخش قیمتها را کنترل کنیم؛ یکی تولید اقتصادی و پایدار، دوم فروش مناسب و دیگر پایش هزینهها. به نظر شما شرکت مس در کدامیک از این سه بخش عملکرد بهتری داشته که به بهینه شدن قیمت تمامشده منجر شده است؟
باید چند عامل همزمان با هم اتفاق بیفتد تا بتوانیم قیمتِ تمامشدۀ بهینه و هزینههای قابل قبول را پایش کنیم؛ یکی موضوع توسعههاست که یک اصل کلی است و شرکتها محکوم هستند که طرحهای توسعه را زود به نتیجه برسانند. از سوی دیگر، یکی از عوامل اصلی که میتوانیم با آن قیمتهای تمامشده را کاهش دهیم، افزایش تولید است و این مهم به نتیجه نمیرسد، مگر اینکه پروژههای توسعهای زودتر به بار بنشیند. هرچقدر بتوانیم میزان تولید را افزایش دهیم، قاعدتاً چون بخش عمدهای از هزینهها ثابت است، خودبهخود قیمت تمامشده کاهش پیدا میکند؛ بنابراین، یکی از عواملی که میتواند در کاهش قیمت تمامشده نقش بسیار مهمی داشته باشد، این است که خیلی سریع بتوانیم توسعهها را به نتیجه برسانیم. براساس استراتژی شرکت، تا یکیدو سال آینده تولید به 420هزار تن مس محتوا خواهد رسید و قطعاً این یک عامل مهم در کاهش قیمت تمامشده خواهد بود. اما عوامل دیگری هم وجود دارد که در قیمت تمامشده مهم است و داریم روی آن کار میکنیم.
از زمانی که دبیر کمیسیون معاملات شدم و در این حوزه مسئولیت قبول کردم، در خریدهایمان به بازرگانی اختیار دادیم که یکسری خریدهای حجمی مثل آهک، سیلیس و گلولههای فولادی را که برای تولید کاتد همواره نیاز داریم و اقلام پرمصرف هستند، بهصورت قرارداد بلندمدت با تأمینکنندهها منعقد کنند؛ چراکه وقتی با تأمینکننده قرارداد یکساله منعقد شود، با قیمتهای بهتری وارد مذاکره میشود. این موضوع در کمیسیون مصوب و به بازرگانی مجوز داده شد تا برای خرید اقلام پرمصرف بهصورت سالانه اقدام کند. همچنین، در بخش تعدیل قراردادها که در کمیتۀ مالیاقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد، نتایج خوبی حاصل شد؛ چنانکه در سال 1394 حدود 120 میلیارد تومان و در سال 1395 حدود 80 میلیارد تومان، یعنی طی این دو سال 200 میلیارد تومان در تعدیل قراردادها صرفهجویی کردهایم. خوشبختانه مدیرعامل محترم هم از این کمیته حمایت میکنند و اعضای آن مجدداً برای دوسال تنفیذ شدند.
البته هیأتمدیره بهطور صددرصد با انعقاد قراردادهای بلندمدت موافق نیست، اما در عمل داریم سعی میکنیم هیأتمدیره را اقناع کنیم که قراردادهای بلندمدت نسبت به قراردادهای کوتاهمدت، بیشتر به نفع شرکت مس است. شروع و خاتمۀ برخی قراردادها مثل قراردادهای معدنکاری، هزینهبر است و تمام این هزینهها را هم ما باید پرداخت کنیم. بنابراین، این گونه قراردادها اگر بلندمدت باشد، به نفع ماست. از سوی دیگر، پس از انعقاد چنین قراردادهایی وقتی پیمانکار در منطقه مستقر میشود، خودبهخود به مکانیزمهایی میرسد که یکسری صرفهجوییهایی برای خودش و بهتبع آن برای شرکت مس ایجاد میکند و در نهایت برندۀ اصلی ما هستیم. البته ما بهطور مستقیم هم از طرف پیمانکاران پیشنهادهایی داریم؛ بهطور مثال، پیمانکاری که دوسال کار میکند و در دوسال، هیچ افزایش قیمتی نداده، پیشنهاد داده در صورت انعقاد قرارداد دوسالۀ دیگر، با همین قیمت فعلی و با پنجدرصد تخفیف کار میکند؛ یعنی قطعاً پیمانکاری که بداند دوسال و بیشتر با ما کار میکند؛ هم سعی میکند سرمایهگذاری کند و هم شیوههایی پیدا میکند که بهعنوان بخش خصوصی هزینهها را کاهش دهد. بنابراین، درمجموع این نوع قراردادها منجر به مدیریت بهای قراردادها میشود که یکی از عوامل اثرگذار بر بهای تمامشده است.
بهجز حرکت به سمت انعقاد قراردادهای بلندمدت، در حوزۀ حسابداری مدیریت و کمیسیون معاملات چه اقدامات دیگری برای کاهش قیمت تمامشده انجام شده است؟
نهضت کاهش قیمت تمامشده یا پایش قیمت تمامشده، موضوعی نیست که صرفاً دبیر کمیسیون معاملات یا مدیر امور قراردادها یا معاونت هماهنگی بهتنهایی بتواند آن را مدیریت کند؛ بلکه نیاز به یک خرد و رویکرد جمعی و همدلی و همفکری دارد. با این حال، در حوزههایی که گفتید، اقدامات زیادی در حال انجام است. مثلاً در حوزۀ قراردادها، هم مدیریت بهای قرارداد داریم و هم در بود یا نبود قرارداد تأمل میکنیم؛ چون قراردادهایی هست که در مقطعی ضرورت داشته و اکنون دیگر به آنها نیاز نیست. تشخیص این قراردادها و فسخ آنها کمک زیادی به کاهش قیمت تمامشده میکند. موضوع دیگر در این حوزه، بحث درونسپاری یا برونسپاری خدمات است.
بررسی اینکه براساس موضوع باید درونسپاری یا برونسپاری صورت بگیرد و کدامیک به نفع شرکت است، نیز یکی دیگر از اقداماتی است که در این حوزه انجام میدهیم. ما نمیتوانیم یک نسخۀ واحد در زمینۀ درونسپاری یا برونسپاری ارائه کنیم و باید با توجه به شرایط موضوع، ببینیم کدامیک بهتر است؛ معمولاً وقتی نیروی فنی مازاد داریم، بهتر است با درونسپاری از این نیروها استفاده کنیم، اما وقتی نیروی متخصص نداریم به نفع شرکت است که خدمات را برونسپاری کنیم.
با این حال، برای اینکه در حوزۀ قراردادها بتوانیم صرفهجویی داشته باشیم به یک نگاه کلی نیاز داریم و باید با اطلاعرسانی، از مدیریت، هیأتمدیره تا مدیران و همه در این زمینه کمک کنند. ما در کمیتۀ قراردادها، به مسائل فنی نمیپردازیم و اگر از جانب یکی از واحدهای تولیدی، تقاضایی برای انعقاد قرارداد بیاید، تمکین میکنیم، ولی تلاش میکنیم قرارداد به بهترین شکل تنظیم شود. اینجاست که میگویم باید در زمینۀ کاهش قیمت تمامشده همه دست به دست هم بدهیم؛ چراکه این فرهنگ باید به بدنۀ شرکت تسری پیدا کند تا بتوانیم نتیجۀ بهتری بگیریم. برای مثال، همکاران دستگاه نظارت که به کمیتۀ تعدیل قراردادها دعوت میشوند، کمک زیادی به ما در زمینۀ قراردادها در راستای کاهش قیمت تمامشده میکنند؛ چون آنها در خط مقدم هستند و میدانند شرایط پیمانکار و نیروهایی که کار میکنند، به چه شکل است و دید اصلی را آنها به ما میدهند.
با اقداماتی که در کمیتۀ تعدیل قراردادها انجام شده، پیمانکاران با مشکلی مواجه نشدهاند؟
ما به دنبال این نیستیم که به پیمانکاران که دست و بازوی ما هستند، صدمه بزنیم؛ بلکه دنبال آن هستیم که به یک روشِ بُرد-بُرد برسیم که هم پیمانکاران و هم شرکت مس سود ببرند. علاوه بر این، ما همیشه مجبوریم شرایط حاکم بر اقتصاد کشور را مدنظر قرار دهیم. در شرکت مس در دوسه سال اخیر به دلیل کاهش LME و هزینههای ثابت، مجبور شدیم تسهیلات بگیریم که این تسهیلات هزینۀ سنگینی برای شرکت داشته است؛ بنابراین، انتظار داریم پیمانکار هم در سودآوری با ما همکاری کند و اینطور نباشد که اگر هر سال 10 تا 15درصد سود داشته، امسال هم همین رقم سود داشته باشد؛ بلکه این موضوعات را باید همه بهصورت یکنواخت ببینیم. در هرحال، هزینههای قراردادی، ازجمله موضوعاتی است که برای صرفهجویی در آن از کارگری که در خط تولید زحمت میکشد تا هیأتمدیره، باید با هم همدل شوند تا بتوانیم آنها را مدیریت کنیم و به نتیجۀ دلخواه برسیم.
گفتید 200 میلیارد تومان در تعدیل قراردادها صرفهجویی داشتید؛ در بخش قراردادهای تأمین اقلام پرمصرف چقدر در هزینهها صرفهجویی شده است؟
این طرح از یکم فروردین 1396 آغاز شده و نتیجۀ مالی آن باید پایان سال اعلام شود، اما در پی هماهنگیای که با بازرگانی کردیم، این مجوز را صادر کردیم که براساس آخرین قیمتی که در سال 1395 خرید کردهاند، اجازه داشته باشند در سال 1396 خرید کنند. به عبارت دیگر، تمام مواد و قطعات امسال را با قیمت سال گذشته خریداری میکنیم. همچنین، به این شرط اجازۀ عقد قرارداد یکساله را دادهایم که افزایش قیمتی در قراردادها نداشته باشیم، مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد؛ بهطور مثال، اگر دولت در ششماهۀ دوم سال، نرخ سوخت یا حاملهای انرژی را بالا ببرد، یعنی اتفاقی خارج از حیطۀ بازرگانی بیفتد، موارد بهطور خاص به کمیسیون برمیگردد، در کمیسیون اثر آن را میبینیم و بر همان اساس مجوز میدهیم.
پیشبینی میکنید درنتیجۀ این اقدامات چقدر صرفهجویی در هزینهها اتفاق بیفتد؟
بازرگانی سالانه 400 تا 500 میلیارد تومان خرید میکند و سالانه 10 تا 15درصد افزایش قیمت داریم. حالا امسال این افزایش 10 تا 15درصدی را نداریم. بنابراین، انتظار داریم 40 تا 50 میلیارد تومان در بخش خرید صرفهجویی داشته باشیم؛ ضمن اینکه در بخش قراردادهای خرید در بازرگانی، علاوه بر صرفهجویی در هزینهها، بخش تخصصی کردن تأمینکنندههای قطعات را نیز دنبال میکنیم.
این موضوع به صرفهجویی در هزینهها و کاهش قیمت تمامشده چه کمکی میکند؟
ما امسال اعلام کردهایم بههیچ عنوان نباید خرید انحصاری باشد، بلکه باید از تأمینکنندههای مختلفی خرید کنید. اگر هم در مواردی یک یا دو منبع داریم، باید سراغ منابع دیگری برویم که آن قطعه و موادی را تولید کنند که مورد تأیید بخش فنی است. یعنی هم دنبال صرفهجویی هستیم و هم اینکه بتوانیم یکسری قطعات را بومی کنیم. درواقع، ما حتی در داخل هم نمیخواهیم شاهد انحصارطلبی باشیم و نمیخواهیم تامینکننده اینطور استنباط کند که همیشه از او خرید خواهیم کرد. این موضوع در داخل کشور یک رقابت مثبت را ایجاد میکند. درواقع، ما در این زمینه به دنبال اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی برای بومی کردن و تولید پایدار هم هستیم و دنبال این هستیم که انحصار را حتی در داخل از بین ببریم و بتوانیم قطعات و موادی تولید کنیم که قابل رقابت با خارج از کشور باشد.
در میان تولیدکنندههای داخلی، مواردی هستند که مجتمعهای شرکت مس ترجیح میدهند از آنها خریداری کنند؛ این مهم باید گسترش داده شود و تولیدکنندههای قوی که در شأن شرکت مس هستند و قطعاً باید قوی و دانشمحور باشند، برای انعقاد قرارداد انتخاب شوند. این تولیدکنندگان میتوانند به سمتی بروند که به ما کمک کنند تا تولیدات داخلی مواد و قطعات قابل رقابت با نمونۀ خارجی باشد؛ ما همیشه ترجیح میدهیم از داخل گرانتر خریداری کنیم، اما از خارج وارد نکنیم؛ چون معتقدیم این، هم به صلاح کشور و هم به صلاح شرکت مس است. اگر بخواهم حرفهایم در این بخش را جمعبندی کنم، باید بگویم ما یک بنگاه اقتصادی هستیم، سهامدار خصوصی داریم و صرفه و صلاح شرکت باید مورد توجه باشد و بر این اساس است که در زمینۀ قراردادها و معاملات باید به بهترین شکل عمل کنیم.
آیا در این زمینه، صرفهجویی ارزی هم مدنظرتان هست؟
بله، این کار را امسال آغاز کردهایم و میخواهیم این سیاست را اعمال کنیم. ما اختیار خرید را به بازرگانی دادهایم. الان نمیدانیم تأمینکنندگان داخلی چقدر میتوانند مواد و قطعات مورد نیاز ما را تأمین کنند؛ بنابراین، نمیتوانم رقم قطعی صرفهجویی ارزی در هزینههای خرید را ارائه کنم. برای اینکه در این زمینه اظهارنظر کنم، نیاز است بازرگانی در زمینۀ بازرسی فنی زمان بیشتری صرف کند تا بتوانیم تا پایان سال به سمتی برویم که بخش خریدهای ارزی را هم درونسپاری کنیم. قطعاً با توجه به اینکه ارزش ارز از آنچه اکنون در بازار مبادله میشود، بالاتر است و در آینده قیمت ارز بالا خواهد رفت، هرچقدر بتوانیم قطعات و مواد مصرفی را از تولید داخلی تامین کنیم، هم از جنبۀ تولید پایدار و هم از جنبۀ پرداخت ریالی، به نفع شرکت است.
یکی از مسائلی که همواره مطرح بوده، این است که هزینهها همیشه در حال افزایش است و بهتبع حدی از افزایش قیمت تمامشده منطقی است. حال سؤال این است که با توجه به این موضوع چه میزان افزایش منطقی است؟ چه معیار و استانداردی هست که براساس آن بگوییم در زمینۀ قراردادها اگر این مقدار افزایش روی بدهد، منطقی است و در صورت اعمال آن، قیمت تمامشده بهینه است؟
به نکتۀ خوبی اشاره کردید. ما نیاز به خطکشی داریم که براساس آن بگوییم به قیمت منطقی رسیدهایم و قیمت فعلی ما بهینه است. کاهش قیمت تمامشده در هر شرایطی اولویت ندارد. ما نباید به تأمینکننده و طرف قرارداد فشار بیاوریم، بلکه باید بتوانیم در یک چارچوب منطقی، قیمت تمامشده را پایش و کنترل کنیم. اتفاقاً یکی از نکاتی که ما در کمیتۀ مالیاقتصادی آن را دنبال میکنیم، همین است که بتوانیم قیمت تمامشدۀ قراردادها را محاسبه کنیم. اما این مهم، کاری فنی است چون در قراردادها تنوع بسیاری وجود دارد و طیف بسیار گستردهای را شامل میشود و نمیتوان بهراحتی این قیمت تمامشده را محاسبه کرد. محاسبۀ قیمت تمامشده به تخصص و افراد خاصی نیاز دارد. ما به این نتیجه رسیدهایم که باید قیمت تمامشده را محاسبه کنیم تا به قیمت تمامشدۀ استاندارد برسیم و انعقاد قراردادها را در این چارچوب مدیریت کنیم.
مسألۀ مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که ما نیاز داریم برای انجام مناقصه بدانیم قیمت تمامشدۀ موضوع مناقصه چقدر است تا در مذاکره بر سر قیمتهایی که پیشنهاد میشود، قدرت چانهزنی داشته باشیم. اگر قیمت تمامشده را ندانیم، درواقع با چشمِ بسته پشت میز مذاکره نشستهایم. این در شأن شرکت ملی صنایع مس ایران نیست که بدون داشتن یک چارچوب فقط بگوییم تخفیف میخواهیم؛ بنابراین، باید به این سمت برویم که بتوانیم قیمت تمامشدۀ قراردادها را محاسبه و در حد امکان با دنیا مقایسه کنیم و براساس آنها، تعدیلها و نوساناتی را که در کشور و خارج از کشور اتفاق میافتد، در چارچوب استاندارد مدیریت کنیم.
البته لازم است اشاره کنم بهطور کلی در کمیته این کار را انجام میدهیم و تمام شرایط را میبینیم، اما هنوز بهصورت تخصصی وارد این حوزه نشدهایم و اعتراف میکنم در قیمت تمامشده ضعف داریم. باید بتوانیم قیمت تمامشدۀ قراردادها را که موضوعات بسیار متنوعی را شامل میشوند، محاسبه کنیم تا به یک قیمت تمامشدۀ استاندارد برسیم و با توجه به نوساناتی که در زمینۀ نیروی انسانی، انرژی و قیمت نفت و سایر موارد وجود دارد، تعدیل انجام گیرد.
برنامهای دارید که به این سمت بروید؟
بهطور شفاف هنوز برنامهای عملیاتی نشده است. باید با کمک واحدهای حسابداری مدیریت و حسابداری صنعتی که تخصص این کار را دارند به فراخور قراردادهای معدن، مالی، مهندسی، صنعت و غیره، قراردادها را استانداردسازی کنیم تا براساس آن، هم بدانیم مناقصهها را با چه رقمهایی برگزار کنیم و هم برای تعدیل سالهای بعد، خطکش داشته باشیم و براساس آن، قیمت قراردادها را مدیریت کنیم.
و حرف آخر؟
لازمۀ تولید هزینه کردن است و هیچوقت نباید به هزینهها نگاه بد داشته باشیم؛ چراکه هزینه، شرط لازم تولید است. همیشه باید دنبال این باشیم که ببینیم در مقابل هزینه، چه منفعتی بهدست میآوریم؛ یعنی باید به یک رابطۀ علت و معلولی برای هزینهها برسیم. هزینه کردن بد نیست و باید اتفاق بیفتد. شروع هر اقدامی، هزینه کردن است، اما این هزینه باید پایش و استانداردسازی شود. با این حال، نگاه شرکت مس باید به این سمت برود که میخواهیم تولید اقتصادی داشته باشیم، نه تولید با هر قیمتی. متأسفانه این تبدیل به یک عادت در کل کشور شده است که فقط آمار بدهیم این میزان تولید کردهایم؛ اما جای این پرسش که با چه بهایی تولید کردهاید، خالی است. این موضوع بسیار مهمتر است؛ ضمن اینکه قیمت فروش هم در اختیار ما نیست و وابسته به قیمتهای جهانی هستیم؛ بنابراین، در مدیریت هزینهها باید به یک همدلی و همفکری برسیم و همواره بهدنبال یک تولید اقتصادی باشیم.
منبع:عصرمس