گروه صنایع معدنی فولاد
 
شكاف بازار عميق تر شده است؟
گروه صنایع معدنی >فولاد - دورنماي شکننده بازار فولاد در سال جاري مخصوصا نيمه نخست آن در کنار ادامه برتري عرضه بر تقاضا وضعيتي را ايجاد کرده که نياز به بررسي و رصد رخدادهاي اين بازار را بيش از پيش برجسته مي سازد. در صورت عدم کشف يا ايجاد بازار مصرفي جديد در صنعت فولاد بايد نگران دورنماي اين بازار باشيم که قطعا صنعت فولاد اولين متضرر وضعيت پيش رو به شمار خواهد رفت. اين در حالي است که بازار فولاد در ماه هاي اخير تغييراتي عميق را تجربه کرده که چهره اي دگرگون را ترسيم خواهد کرد.
 
به گزارش ماین نیوز، بازار فولاد در سال گذشته فراز و فرودهاي بسياري را تجربه کرد، هرچند که اين شرايط بيشتر ميل به وخامت داشت تا بهبود اوضاع تا جايي که پايان سال گذشته نيز با رکود نسبي معاملات همراه بوديم. تجربه سال گذشته در مقايسه با سال 94 و مخصوصا سال هاي پيش از آن نشان مي دهد که اين بازار با تغييرات عميقي رو به رو بوده تا جايي که مي توان چهره اين بازار را به نسبت سال هاي پيش از آن کاملادگرگون شده ارزيابي کرد. برتري عرضه بر تقاضا هرچند که در آمارهاي رسمي شفافيت چنداني ندارد ولي مهم ترين رکن و عامل موثر در اين بازار محسوب مي شود و از اين پس بايد تمامي متغيرهاي تحليلي را با احتساب اين واقعيت مورد بحث و بررسي قرار داد.

افزايش ظرفيت توليد فولاد خام در کشور هرچند که در نگاه اول تاثير چنداني بر بازار داخلي ندارد ولي تاثير آن به صراحت و با عمق بالايي در اين بازار مشاهده شد تا جايي که کاهش حجم توليد در واحدهاي نوردي و شکل دهي فلزات، رقابتي شدن بازار شمش در بين توليدکنندگان بزرگ و متوسط، نگراني ها از بي رمقي تقاضا در برابر عرضه ها، کاهش فعاليت هاي واسطه گري و سفته بازي، عقب نشيني جدي خريداران و نهايتا ثبت يکي از ضعيف ترين سال ها در تاريخ بازار فولاد داخلي را مي توان از واقعيت هاي اين بازار به شمار آورد که بر اهالي اين صنف و صنعت پوشيده نيست.

کاهش ممتد فعاليت ها در بخش ساخت و ساز و احداث واحدهاي مسکوني و ساختماني جديد و ادامه افت تعداد پروانه هاي ساختماني صادر شده که در آمارهاي رسمي قابل ارزيابي است را مي توان مهم ترين دليل براي افت تقاضا به شمار آورد هرچند که عدم تزريق کافي بودجه هاي عمراني در پروژه هاي کلان و زيرساختي ازسوي دولت نيز به وخامت اوضاع دامن زده است.

هم اکنون برتري عرضه بر تقاضا به عنوان مهم ترين دليل براي رکود بازار عنوان شده يعني با فرض افزايش حجم توليد اين انتظار وجود دارد که تقاضا همپاي رشد عرضه ها، رشد نکرده است. هرچند که در نگاه اول چنين ادعايي صحيح به نظر مي رسد ولي همه واقعيت نيست، زيرا در مقايسه با سال هاي 89 يا 85 که تقاضاي مصنوعات ساخته شده فولادي به خوبي به رقمي نزديک به 20 ميليون تن يا بيشتر حرکت مي کرد، هم اکنون اين رقم را بايد بيش از 16 ميليون تن برآورد کرد هرچند که هنوز آمارهاي رسمي سال 95 اعلام نشده و موارد فوق را بايد گمانه زني برشمرد ولي پذيرفتن همين موارد با احتساب يک ضريب خطاي مشخص نشان مي دهد که حجم تقاضا به صورت واقعي کاهش يافته و افزايش انتظاري حجم عرضه ها، به وخيم تر شدن بيشتر اوضاع دامن زده است.

موارد فوق نشان مي دهد مشکلات ذاتي در بازار فولاد عميق تر از چيزي است که به نظر مي رسد، بنابراين بهبود اين شرايط به تغييرات اساسي و کلان در شرايط کلي اقتصادي و حجم سرمايه گذاري ها نياز دارد. مقايسه وضعيت سال هاي 94 و 95 نشان مي دهد که وخامت بيشتري در اين بازار مشاهده شد يعني جهش هاي مرتفع قيمتي به حداقل خود کاهش يافته و معاملات واسطه گري که غالبا موتور محرک بازار فولاد محسوب مي شوند، کاهش بيشتري را تجربه کرد. به عنوان مثال در ابتداي اسفند سال 94 شاهد جهش محسوس قيمت ها بوديم تا جايي که برخي از مصنوعات فولادي حتي رشدي بيش از 60درصد را تجربه کردند ولي در بازار سال 95 هرچند که جهش هاي قيمتي بسياري به ثبت رسيده ولي هيچ کدام از شتاب و شدت اسفند سال 94 برخوردار نبود.

اين در حالي است که تقويت ظرفيت و افزايش حجم توليد فولاد در سال 95 محقق شده، بنابراين مي توان از بهبود معاملات به صورت کلي در سال گذشته خبر داد که برخي تناقض ها را در چهره اين بازار پديد مي آورد.

در اسفند سال 94 دليل اصلي رشد قيمت ها را بايد افزايش بهاي جهاني فولاد در کنار مهاجرت سرمايه به بازار داخلي به شمار آورد ولي در سال گذشته هرچند که رشد ممتد و آرام قيمت هاي بين المللي را شاهد بوديم ولي اين جهش نرخ ها به رغم بازارسازي هاي شفاف قيمتي، باز هم محقق نشد. اين وضعيت نشان مي دهد که تاثيرپذيري بازارهاي داخلي از بازارهاي جهاني کاهش يافته همچنين تاثيرپذيري بازارهاي مختلف فولادي از يکديگر نيز تضعيف شده است. ثبات نسبي قيمت دلار و حتي ميل به کاهش نرخ در برهه اي از زمان، عدم وجود تقاضاي کافي، پايين تر بودن قيمت تمام شده برخي محصولات داخلي به نسبت قيمت هاي جهاني هرچند که با انتقاداتي رو به رو است، بي رمقي صادرات مخصوصا درمورد محصولات نهايي و پايين بودن توجه به بازارهاي منطقه اي همچون عراق و افغانستان را مي توان برخي از واقعيت هاي اين بازار به شمار آورد که هرکدام از اين موارد خود به بررسي و گفت وگوهايي تفصيلي نياز دارد.

با توجه به تمامي اين موارد در کنار افزايش ظرفيت و حجم توليد فولاد خام همچنين وجود ظرفيت هاي خالي گسترده در صنايع نورد و شکل دهي فلزات حتي توليد شمش و البته عدم تغيير جدي و واقعي در شرايط اقتصادي موثر بر بازار فولاد، از هم اکنون بايد نگران اين بازار در سال جاري بود زيرا مباحث سياسي همچون انتخابات در پايان ارديبهشت ماه يا ثبات نسبي و نوسان محدود قيمت هاي جهاني فولاد و تثبيت بهاي ارز در بازار آزاد موجب خواهد شد که پتانسيل هاي بهبود در اين عرصه محدود شود. اين نگراني ها را بايد جدي گرفت، زيرا در صورت عدم توجه جدي به بهبود برخي ساز و کارهاي تجاري و حتي صنعتي، عمراني و ساختماني، ممکن است چهره وخيم فعلي با برتري بيشتر عرضه بر تقاضا رو به وخامت بيشتري نهاده و بدنه صنعت فولاد متضرر اصلي آن باشد.

مزيت هاي نسبي فعلي در صنعت فولاد در کنار بالابودن ظرفيت توليد و نورد مي تواند به نقطه قوت بزرگي در صنعت فولاد تبديل شده و با کشف و سپس فتح بازارهاي جديد، مي توان مشکلات فعلي را به صورت مزيتي قدرتمند بدل ساخت. هرچند که واژه دامپينگ هم اکنون به يکي از نگراني هاي صنعت فولاد ايران بدل شده ولي اين شرايط در همه جا يکسان نيست و در بازارهايي که تنها واردکننده مصنوعات فولادي هستند، به مزيتي جدي بدل خواهد شد که از آن جمله مي توان از بازار عراق، افغانستان، بخش هايي از پاکستان و برخي از کشورهاي عربي منطقه يا حتي کشورهاي آفريقايي نام برد. به نظر مي رسد صنعت فولاد ايران در نهايت مجبور خواهد شد تا با اتخاذ بازاريابي هاي انفجاري در کنار رشد انفجاري در بازارهاي هدف، به جنگي گسترده براي کسب سهم بازار پرداخت که مي تواند به رغم برخي از کاهش سودآوري، وضعيت بهتري را در برابر اين صنعت ترسيم کند.

اين در حالي است که بازارهايي همچون عراق و افغانستان را بايد به عنوان اولين اهداف تجاري به شمار آورد که به کمک ابزارهاي تجاري رسمي و قانوني همچون عرضه و صادرات از بستر بورس کالاو انجام بخشي از فعاليت هاي تجاري از اين بستر (همچون تسويه وجوه، امور گمرکي، بازاريابي و ايجاد عرضه دائمي و امن)، زنجيره صادرات را با حجم بيشتر و هزينه هاي کمتري به انجام رساند. در نهايت بايد به اين نکته اشاره داشت که افزايش ظرفيت توليد فولاد خام با هر هدفي، به ايجاد بازار مصرف داخلي و خارجي نياز دارد و در صورت نبود تقاضاي موثر، تنها صنعت فولاد است که سلاخي خواهد شد.

به نظر مي رسد حضور واقعي، با تمام توان، با ايده هاي نوين و خلاق و نهايتا کسب سهم بازار بيشتر تنها راهي خواهد بود که به کمک اين بازار خواهد آمد هرچند که اين ادعا، ملزومات و اما و اگرهاي خاص خود را دارا خواهد بود. در گذشته به ترسيم سيستم صادراتي از بستر بورس کالاپرداختيم اگرچه قطعا اولويت اول کالايي بورس مخصوصا براي بازار عراق، مصنوعات فولادي و دقيق تر، فولادهاي ساختماني خواهد بود. در آينده باز هم به بررسي وضعيت صادراتي فولاد خواهيم پرداخت.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۲
کد مطلب: 36909
 
مرجع : روزنامه دنیای اقتصاد