گروه معادن سنگ آهن
 
در گفت وگو با رئيس خانه معدن ايران بررسي شد :
خلاپكيج ارزش افزوده در سنگ آهن
گروه معادن >سنگ آهن - فشارها روي توقف صادرات سنگ آهن در حالي مطرح مي شود که به گفته فعالان اين حوزه، دولت پکيج کاملي را براي شرايطي که بعد از توقف صادرات سنگ آهن مطرح مي شود برنامه ريزي نکرده است، در واقع فارغ از اينکه توقف ناگهاني صادرات اين محصول چه عواقبي روي بازار اين محصول در داخل و در برنامه سازي هايي که طي سال ها توسط فعالان و سرمايه گذاران در اين حوزه صورت گرفته مي گذارد، خلاتعريف و باز تعريف ايجاد ارزش افزوده براي فعالان اين بازار امري است که حال و با مطرح شدن توقف صادرات اين محصول دوباره بايد در نظر گرفته شود.
 
به گزارش ماین نیوز، از سوي ديگر نکته اي که به صورت کليدي به بررسي آن پرداخته ایم تفکيک مفهومي و موضوعي صادرات خام يا فرآوري شده است.

در واقع اينکه مسوولان در خلال صحبت هايشان صادرات سنگ آهن را به مثابه و مصداقي براي خام فروشي مطرح مي کنند، اساسا آيا مفهوم صحيحي است يا خير؟
موضوع ديگر که بررسي آن در شرايط فعلي از اهميت بالايي برخوردار است آن است که آيا اصولابازارهاي داخلي و صنعت فولاد پتانسيل مناسب براي جذب سنگ آهن توليدي در کشور را دارد؟

با توجه به رکودي که در حال حاضر در بخش فولاد ديده مي شود پاسخ به اين سوال منفي است و فعالان سنگ آهن مي گويند با فرض توليد 55 ميليون تن نيز با مازاد توليد سنگ آهن روبه رو خواهيم بود که دولت برنامه اي براي آن ندارد. اين دو موضوع محورهاي اصلي گفت وگو با رئيس خانه معدن ايران است که در ادامه مي خوانيد. در اين رابطه اين سوال مطرح مي شود که چرا در شرايط کنوني صادرات سنگ آهن در ميان صحبت هاي مسوولان به مثابه خام فروشي مطرح مي شود؟

محمد رضا بهرامن، رئيس خانه معدن بر اين باور است: بايد ديد در ارتباط با اين ماده معدني چه استراتژي داريم؟ فولاد در کشور ما يک ماده استراتژيک است، به همين دليل از زمان قبل از انقلاب سرمايه گذاري هايي را با روس ها و در ارتباط با ذوب آهن اصفهان داشتيم.

بايد به اين نکته اشاره کرد که در کشور ما مواد معدني کم عيار، هم از نوع مگنتيت و هم از نوع هماتيت موجود است که با اين وضعيت، سرمايه گذاران متعددي در بخش معدن صرفا به دليل اينکه يک روند فرآوري کوچکي روي اين محصولات معدني در بخش کانه آرايي انجام مي شود وارد شدند که در اين روش مواد معدني را از عيار کم به مواد معدني پرعيار تبديل مي کنند.بهرامن در ادامه مي گويد: بنابراين ديگر نمي توانيم بگوييم که مواد معدني ما خام است، چرا که ماده معدني به يک ماده پرعيار تبديل شده، به اين معنا که اين مواد را از دل کوه خارج کرده ايم و به يک ماده معدني که ارزرش افزوده بيشتر و عيار بالاتري دارد تبديل کرده ايم.

بهرامن در ادامه به موضوع فرآوري و مواد معدني با ارزش افزوده اشاره مي کند، در اين راستا وي بر اين باور است که قطعا فرآوري و ايجاد ارزش افزوده در تمامي موارد و حال در ارتباط با سنگ آهن به نفع جامعه خواهد بود. وي در ادامه مي گويد: بهتر است به جاي مواد خام، مواد معدني با ارزش افزوده را مطرح کنيم؛ آيا سياست گذاري ما اين است که در شرايط فعلي مواد معدني با ارزش بالاتري را صادر کنيم؟ قطعا اين روند به نفع جامعه و فعالان اين صنعت است، مخصوصا به اين دليل که در شرايط فعلي، قيمت سنگ آهن کاهش بسيار زيادي را در سطح جهاني پيدا کرده است، بنابراين قاعدتا وقتي بتوانيم يک فرآوري را روي سنگ آهن انجام دهيم و حتي اگر بتوانيم اين مواد معدني را به کنسانتره يا گندله تبديل کنيم، مي توانيم فضاي مطلوب تري را در ارتباط با اين ماده معدني ايجاد کنيم.

بهرامن در ادامه افزود: ذهنيت و برداشت هايي که به طور کل در سياست گذاران بخش معدن وجود دارد آن است که بايد توليدمان را به مواد معدني پرعيار تبديل کنيم و بتوانيم در شرايط فعلي با پرعيارسازي مواد معدني يا اصطلاحا تبديل به چرخه ارزش افزوده به فروش برسانيم. به گفته وي در اين راستا مطرح مي شود که بايد با در پيش گرفتن سياست هايي، صادرات مواد معدني که روند ايجاد ارزش افزوده روي آنها انجام نشده را متوقف کنيم، در واقع در اين مرحله است که واژه «خام فروشي» به طور جدي مطرح مي شود و اصطلاحا به اين شکل از صادرات «خام فروشي» گفته مي شود.

سياست ها و راهکارها چيست؟
محمدرضا بهرامن در ادامه و در پاسخ به اين سوال که در مقابل واژه خام فروشي در چرخه توليد سنگ آهن چه سياست هايي بايد در پيش بگيريم، مي گويد: بنابراين بايد دو سياست را در پيش بگيريم، اينکه آيا ما بايد مواد معدني موجود را براي وارد شدن به چرخه صادرات به مواد معدني با ارزش افزوده بالاتر تبديل کنيم يا خير. به گفته وي قاعدتا هرچه ارزش افزوده اين مواد بالاتر برود بهتر است بنابراين در استراتژي هايمان بايد اين موضوعات به خوبي ديده و تعريف شود و براي رسيدن به آن بايد راهکار و برنامه بدهيم.

به گفته رئيس خانه معدن اين مسائل و مباني کلي است که مطرح مي شود و مسلما هم براي فعالان بخش سنگ آهن و فولاد و هم در سياست هاي کلان کل کشور اين شرايط اقتصادي تر خواهد بود که بايد در صنعت سنگ آهن در نظر بگيريم.وي در ادامه مي گويد: اما مورد ديگري که بايد در نظر داشته باشيم اين است که اصطلاحا سياست هاي بالادستي و پايين دستي در بخش معدن تعريف مي شوند که براي دستيابي به فولاد 55 ميليون تني نيازمند چه امکاناتي هستيم.

وي افزود: آيا با توجه به شرايط فعلي اين چرخه را نبايد تکميل کنيم؟ آيا براي حمايت از فعالان بخش معادن کوچک در داخل کشور که عمدتا مخازن کم عيار در اختيارشان است، بهتر نيست سياست هايي را در نظر بگيريم که مخازن آنها را بتوانيم به مواد معدني بالاتري تبديل کنيم؟بهرامن ادامه داد: بنابراين اين مسائل و مباني بايد به صورت شفاف توسط دولت ارائه شوند، اينها مسائل و مباني است که در اين زنجيره بايد به صورت کامل ديده شود و بر پايه اين است که ما بايد استراتژي هايمان را مشخص کنيم تا تکليف فعالان اين بخش در نهايت مشخص شود، اين در حالي است که اگر اين موضوع و همچنين موضع در قبال اين بخش مشخص نباشد قطعا فعالان اين بخش به سبب اينکه تکليف خود را نمي دانند آسيب مي بينند.

رئيس خانه معدن ايران در پاسخ به اين سوال که با توجه به رکودي که در حال حاضر در زنجيره صنعت فولاد وجود دارد، برخي معتقدند جلوگيري از صادرات اين محصول يک اقدام بيهوده است و کمکي به اين صنعت نمي کند، مي گويد: صادرات، گرفتن بازارها و سرمايه گذاري اوليه انجام شده است. تمامي فعالاني که در بخش صادرات سنگ آهن بودند يک سرمايه گذاري را طي 15 سال گذشته براي اين هدف انجام داده اند، اين سرمايه گذاري را نبايد به يکباره و بي هدف ترک و طرد کنيم.وي مي گويد: اين سرمايه گذاري براي گرفتن بازارهاي هدف براي تمام فعالان صنعت است و اگر اينها را به يکباره از دست بدهيم قطعا يک اشتباه بزرگ را در استراتژي کلان خود صورت داده ايم.

به گفته وي بنابراين همراه با برنامه ريزي هاي استفاده از ارزش افزوده و به معناي دستيابي به محصولاتي همچون کنسانتره، گندله و فولاد اگر اين چرخه را بخواهيم به صورت منظم دنبال کنيم، همزمان بايد بازارهاي بيروني خود را نيز تقويت کنيم و فراموش نکنيم که اگر ما همين امروز تمام توليدمان را در بخش معادن سنگ آهن در نظر بگيريم و تمام مصرف مان را هم در چرخه توليد فولاد در نظر بگيريم قطعا مازاد توليد پيدا خواهيم کرد، درحالي که در استراتژي مان اين مازاد را نديده ايم.

وي در ادامه مي گويد: اينها مسائل و مباني است که بايد با نگاه مخصوص و مناسب خودش ديده شود، از نگاه من به عنوان فرد مطلع از بازار، ترجيحا و به رغم اينکه اعتقاد به زنجيره چرخه ارزش افزوده دارم و بايد اين کار را انجام دهيم و جامعه ما هم نيازمند اين ارزش افزوده در طرح هاي توسعه اي است ولي امروز نبايد بازارهاي صادراتي خود را براي اين مواد معدني متوقف کنيم، بلکه بايد مشوق ها را براي بخش فرآوري آماده کنيم و پکيج آن را به صورت کامل تعريف کنيم و در يک برنامه سه تا پنج ساله اين روند را به انتها و نتيجه مطلوب برسانيم.به عقيده اين فعال مطرح معدني کشورمان، امروز به يکباره و بدون هدف اگر بخواهيم به طور کل و ناگهاني صادرات را متوقف کنيم، اشتباهي را مرتکب مي شويم که به زنجيره توليد قطعا آسيب خواهد رساند. وي مي افزايد: اين در حالي است که به اعتقاد من به راحتي با برنامه ريزي مي توانيم به توليد با ارزش افزوده بالاتري دست پيدا کنيم، بنابراين اين سياستي است که بايد در استراتژي خودمان داشته باشيم، بدون برنامه هاي راهبردي قطعا نمي توانيم به اهدافمان برسيم. چرا که ممکن است در آينده يک سياست گذار يک تعريف ديگري را ايجاد کند و اين تعاريف گوناگون تنها موجب سردرگمي در يک مجموعه فعالان بخش سنگ آهن خواهد شد.

بهرامن مي گويد: فراموش نکنيم که 5 سال پيش، دولت قبل سياستي را در ارتباط با سنگ هاي تزئيني تعريف کرد که يکباره با يک سياست اشتباه از صادرات مواد معدني خام جلوگيري کرد و اين باعث شد که بازارهايي که توسط فعالان سنگ آهن طي 20 تا 25 سال گذشته به دست آمده بود، به راحتي از دست برود و به دست رقباي ما در کشورهاي منطقه بيفتد، بنابراين تکرار اين روند، سياست صحيحي نيست.رئيس خانه معدن ايران ادامه داد: اما اگر با استراتژي تعريف شده و صحيح مسيري را هدايت و حمايت کنيم، قطعا ارزش افزوده در بخش معدن خصوصا در مقوله سنگ آهن يک ضرورت خواهد بود، اما بايد طي يک برنامه اين اتفاق بيفتد؛ امروز خوشبختانه بخش خصوصي واقعي کشور وارد اين قضيه شده است، اما ديده مي شود که هيچ تشويقي حتي براي اينها در نظر گرفته نمي شود، اين در حالي است که بايد سياست گذاري را در نظر بگيريم تا فعالان اين بازار با انگيزه بيشتري سريعا با رويکرد تجميع، زنجيره تبديل کنسانتره به گندله را پياده سازي و دنبال کنند.

بهرامن در ادامه و در پاسخ به اين سوال که با توجه به اينکه قيمت هاي جهاني سنگ آهن نيز کاهش پيدا کرده و روندهاي متفاوتي براي بازار سنگ آهن داخلي تعريف مي شود از سويي ايجاد ارزش افزوده در داخل پيشنهاد مي شود يا فروش کالاهاي نهايي، گفت: در اين رابطه و قبل از اينکه به اين بحث ورود کنم، بايد بگويم درست است که قيمت سنگ آهن در بازارهاي جهاني کاهش پيدا کرده اما تقاضا کاهش پيدا نکرده است، بنابراين در شرايطي که تقاضا براي سنگ آهن به قوت خود باقي است و تنها قيمت ها است که کاهش پيدا کرده بايد شرايط ويژه اي را به نفع خودمان ايجاد کنيم، به اين معنا که دو بازار را در دست بگيريم، در اين راستا مي توانيم همزمان که بازار خودمان را داريم، به موازات اين روند رويکردمان در مسائل و چرخه ارزش افزوده را با تعريف برنامه راهبردي حفظ کنيم تا اين بازارها را از دست ندهيم.

وي در ادامه به موضوع مازاد توليد و خريداراني که از قبل وجود دارند، اشاره کرده و مي گويد به هر حال موضوع مازاد توليد در آينده هم وجود خواهد داشت، در اين راستا بايد اين زنجيره را حفظ کنيم؛ چراکه اين بازار براي ماست و نبايد اين بازار را صرفا به دليل اينکه سياست هاي انقباضي را در پيش گرفته ايم به راحتي از دست بدهيم.وي ادامه داد: از سويي خريداران ما امروز در بازار حضور دارند، منتها هم مي توانند مشتري سنگ آهن دانه بندي شده با عيار بالاباشند و هم مي توانند مشتري سنگ آهن با عيار بالاتر (کنسانتره) باشند؛ بنابراين بازارها وجود دارند و قاعدتا زماني که وضعيت به اين صورت است، بايد در برنامه هايمان، برنامه اي درازمدت تر را تعريف کنيم، نه در کوتاه مدت.

بهرامن در ادامه صحبت هاي خود با اشاره به اينکه قطعا براي رسيدن به فولاد 55 ميليون تن در ايران 1404 بدون ادغام واحدهاي کوچک و متوسط و همچنين حمايت واحدهاي بزرگ اتفاق مهمي نخواهد افتاد، گفت: بنابراين بايد برنامه اي راهبردي داشته باشيم که نشان دهنده اين است که بايد به سمت ايجاد چرخه ارزش افزوده بالاتر حرکت کنيم. پس بايد سرمايه گذاري هاي بيشتري را انجام دهيم، اما سرمايه گذاري هاي بيشتر به اين معنا نيست که صادراتمان را متوقف کنيم.

بهرامن در پاسخ به اين سوال که بحث تکنولوژي چه تاخيرات و تسريعاتي در چرخه توليد سنگ آهن و مهم تر از آن در بحث ايجاد ارزش افزوده ايجاد مي کند، مي گويد: امروز، تکنولوژي که در بخش فرآوري و ايجاد ارزش افزوده مثل کنسانتره توسط بخش هاي خصوصي و حتي بخش هاي نيمه دولتي و دولتي ايجاد مي شود، از فناوري هاي روز خود برخوردار است؛ اما ما در چرخه هاي آخرين و بالاي ايجاد ارزش افزوده از سنگ آهن واقعا با تکنولوژي بالايي روبه رو نيستيم و بهتر است سوال را طور ديگري مطرح کنيم، چرا وقتي توليد مي کنيم، نمي توانيم در بازارها عرضه کننده خوبي باشيم؟ چرا باوجود اينکه مواد معدني، امکانات اوليه مثل سوخت و ساير امکانات را داريم، نتوانستيم بازارهاي خودمان را امروز به صورت مطلوب حفظ کنيم يا اصطلاحا توليدات ما توليدات رقابتي نيستند؟

وي در پاسخ به اين سوالات گفت: به اين علت است که نتوانسته ايم از فناوري هاي روز استفاده کنيم، قطعا استفاده کردن از مواد معدني در چرخه فرآوري بدون استفاده از تکنولوژي هاي روز هدر دادن نعمت ها خواهد بود، بنابراين اينجا هم بايد نقش آفريني از سوي واحد هاي قديمي توسط دولت و سياست گذاري هايش انجام شود. امروز اگر واحدي را با استفاده از استانداردهاي جهاني، فرآوري کنيم، بايد مشوق هاي لازم را در اختيار واحدها قرار دهيم تا اين موضوع باعث شود که ناخودآگاه همگان به تغييرات تکنولوژي هاي نو براي گرفتن بازارهاي رقابتي و توليداتي با کيفيت مطلوب تر تمايل داشته باشند.

بهرامن در پايان صحبت هايش به لزوم داشتن نقشه راهبردي براي موضوع مهم سنگ آهن و فولاد اشاره کرد و در ادامه و در پاسخ به اينکه براي تدوين اين نقشه راهبردي اتحاد چه بخش هايي نياز است، گفت: بخش هاي توليدکننده که امروز عمدتا دولتي ها هستند و همچنين تشکل ها و توليدکننده هاي مواد اوليه معدني بايد در کنار هم براي تدوين يک نقشه اجرايي و راهبردي در کنار هم قرار بگيرند و با توجه به شرايطي که هر سه اين موارد در حال حاضر دارند نقشه راهبردي کشور در زمينه سنگ آهن را تعريف کنيم. قطعا هرکدام از اين بخش ها به تنهايي نمي توانند در شرايط امروز مسير خوبي براي آتيه خود داشته باشند. در واقع، به تنهايي براي حفظ واحدهاي توليدي فولاد کشور هر تصميم گيري اشتباهي آسيب زننده به سرمايه گذار هاي عمده خواهد بود. بنابراين بايد اين سه بخش در کنار هم حرکت کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۵۶
کد مطلب: 34557
 
مرجع : روزنامه دنیای اقتصاد