گروه صنایع معدنی فولاد
 
كرباسيان:
هدف‌ توليد ۱۸ ميليون تني فولاد تا پايان امسال محقق نمی‌شود
گروه صنایع معدنی >فولاد - ايران با توليد 16.11 ميليون تن فولاد يکي از بزرگترين توليدکنندگان خاورميانه و چهاردهمين توليدکننده فولاد در دنيا است. اينها را آمارهاي انجمن جهاني فولاد بعد از بررسي فعاليت فولادسازان دنيا در سال 2015 در رابطه با ايران نشان مي دهد. اما توليد ايران در حالي در سال گذشته ميلادي کمي بيش از 16 ميليون تن بوده است که کارشناسان عقيده دارند بعد از اجراي برجام مي توان به افزايش توليد فولاد ايران اميدوار بود. اين اميدواري در حالي در رابطه با افزايش توليد فولاد ايران وجود دارد که رئيس هيات عامل ايميدرو با اشاره به دامپينگ چين و همچنين نبود تقاضا در بازار داخلي شرايط توليد را تا پايان سال جاري چندان اميدوارکننده نمي بيند.
 
به گزارش ماین نیوز، مهدي کرباسيان در رابطه با ميزان توليد تا پايان امسال مي گويد: رکود حاکم در بازار و کندي کار ساختمان سازي و پروژه هاي عمراني و مشکلاتي از اين دست باعث شده است واحدهاي توليدکننده فولاد از حجم توليدات خود بکاهند که در نهايت همه اينها موجب شده است که ما به رقم 18 ميليون تن که براي امسال پيش بيني کرده بوديم نرسيم.

کرباسيان در ادامه با تاکيد بر اين نکته که «دليل اين اتفاق نيز اين نيست که ما ظرفيت اين ميزان توليد را نداريم»، مي گويد: اگر امسال مي توانستيم مساله گندله را با تکيه به واردات حل کنيم شايد به توليد 21 ميليون تن هم دست پيدا مي کرديم، اما مساله اصلي اينجاست که ما بازار مصرف براي اين ميزان توليد نداريم. حال با در نظر گرفتن ظرفيت واقعي توليد فولاد در کشور که بر اساس گفته هاي کرباسيان و ديگر کارشناسان چيزي بين 21 تا 24 ميليون تن اعلام مي شود، اين سوال مطرح است که جايگاه واقعي صنعت فولاد ايران در دنيا کجاست؟ اين سوال در شرايطي مطرح مي شود که به گفته کارشناسان، ايران از بالاترين مزيت هاي ممکن در توليد فولاد برخوردار است.

منابع عظيم سنگ آهن، انرژي، دسترسي به آب هاي آزاد خليج فارس و اقيانوس هند، هزاران نيروي تحصيل کرده در رشته هاي فني و مانند اينها از جمله مزيت هايي هستند که يک کشور مي تواند شانس دارا بودن تمام آنها با يکديگر را داشته باشد.

آنطور که گزارش هاي سازمان زمين شناسي آمريکا نشان مي دهد ايران 2 ميليارد و 700 ميليون تن ذخيره سنگ آهن دارد که خلوص آهن آن يک ميليارد و 500 ميليون تن است. در کنار اين حجم عظيم از مواد اوليه معدني، دارا بودن بزرگترين ذخيره گازي جهان از ديگر مزيت هايي است که مي تواند هزينه انرژي براي توليد فولاد را بسيار کاهش دهد. در کنار اين دو مزيت طبيعي، وجود هزاران فارغ التحصيل در رشته هاي مهندسي مرتبط با صنعت فولاد، نيروي کار متخصص، سابقه اي بيش از 40 سال در توليد فولاد و مانند اينها نيز از جمله مواردي هستند که سوال ياد شده را با جديت بيشتري همراه مي کنند. با تمام اين تفاسير سوال ياد شده همچنان بر جاي خود باقي است.

اين سوال زماني جدي تر به نظر مي رسد که کشوري مانند اوکراين با توليد سالانه حدود 27 ميليون تن فولاد که اختلاف کمي با ظرفيت توليد فولاد ايران دارد، در جايگاهي بالاتر از ايران ايستاده است. اما چگونه ممکن است کشوري با دارا بودن مزيت هاي طبيعي و تکنيکي کافي، تا کنون نتوانسته است رشدي متناسب با پتانسيل هاي خود داشته باشد؟ در پاسخ به اين سوال ناگزير مقايسه اي ميان ايران و ساير توليدکنندگان فولاد پديد مي آيد.

يک کارشناس صنعت فولاد در پاسخ به اين سوال مي گويد: اگر به صورت تئوري به جريان توليد فولاد در ايران نگاه کنيم مي بينيم که ايران با ذخيره سنگ آهن بالايي که دارد، گاز فراوان و ارزان، سابقه اي 45 ساله در توليد فولاد و همچنين نيروي انساني زياد و متخصص؛ دست کم بايد هم سطح کشوري مانند کره جنوبي قرار بگيرد اما در عمل چنين اتفاقي رخ نمي دهد و به جاي اينکه کشورهايي مانند روسيه و اوکراين نگران توليدکننده هاي ما باشند، اين ما هستيم که بابت فعاليت هاي آنان و عملکرد توليدي و صادراتي آنها نگران هستيم.

به عقيده رضا زائرحيدري اصولا ايران با دارا بودن امتيازهايي که به آنها اشاره شد، بايد کمترين هزينه توليد را در زمينه فولاد داشته باشد اما در واقعيت اين قيمت هاي تمام شده بالاهستند که توان رقابت را چه در بازار داخل و چه در بازارهاي خارجي از توليدکننده داخلي مي گيرد.
از خودمان هم جا مانده ايم

اما در حالي که خروجي صنعت فولاد فاصله زيادي از قابليت هاي آن دارد، نگاهي به تجربه ساير کشورها نشان مي دهد که آنها با حداکثر استفاده از داشته ها و نداشته هايشان توانسته اند سطح خوبي در زمينه توليد و صادرات فولاد داشته باشند. در مقايسه اي که زائرحيدري به آن اشاره مي کند، کشوري مانند ترکيه با منابع طبيعي و معدني ناچيز توانسته است با تکيه بر واردات قراضه در سال 2015 بيش از 31 ميليون تن فولاد به توليد برساند. توليد اين ميزان از فولاد ترکيه را به دومين صادرکننده محصولات طويل فولادي بعد از چين تبديل کرده است که همين نکته به خوبي برنامه ريزي صحيح و استفاده حداکثري اين کشور از صنعت فولاد را نشان مي دهد. از سوي ديگر نگاهي به تجربه کره جنوبي نشان مي دهد در حالي که شرکت پوسکو (بزرگ ترين توليدکننده فولاد اين کشور) و ذوب آهن اصفهان تقريبا در يک مقطع زماني آغاز به کار کرده اند، حالااين دو شرکت فاصله زيادي از نظر حجم و تکنولوژي توليد با يکديگر دارند و حالاپوسکو به عنوان يکي از صاحبان تکنولوژي توليد انواع فولاد در دنيا شناخته مي شود.

بعد از تمام اين مقايسه ها سوالي که مطرح مي شود اين است که آيا ما به اندازه کافي براي به دست آوردن جايگاه واقعي خود در صنعت فولاد تلاش نکرده ايم؟ کارشناسان در پاسخ به اين سوال مشکل ساختاري صنعت فولاد را نگاه دولتي به اين صنعت ارزيابي مي کنند. به عقيده اين کارشناسان ذات دولتي صنعت فولاد ايران و وضع قوانين ناكارآمد در رابطه با اين صنعت، مانعي بزرگ بر سر راه توسعه واقعي اين صنعت است. وجود چنين موانعي سرمايه گذاران و مديران بخش خصوصي را تحت فشاري مضاعف قرار مي دهد، حتي در برخي موارد کارشناسان بخش خصوصي عقيده دارند «اگر مديري در بخش دولتي فولاد مرتكب اشتباهي مديريتي و متعاقب آن بروز خسارتي شود، علاوه بر اينكه ضرورتي براي پاسخگويي نمي بيند بلکه زياني که از ناحيه آن اشتباه به صورت غيرمستقيم به فعالان بخش خصوصي وارد مي شود نيز ناديده گرفته مي شود.

به اين ترتيب با وجود اينکه به نظر مي رسد پتانسيل هاي موجود در ايران براي توليد فولاد عملادر کمتر کشوري در دنيا وجود دارد، وجود نگاه دولتي، قوانين نامناسب، انتخاب دستوري مديران و مواردي از اين نوع دست و پاي صنعتي که نزديک به نيم قرن از عمر آن مي گذرد را بسته و آن را از جايگاه واقعي خود دور نگاه داشته است. در کنار تمام موارد ياد شده نگاهي به برنامه بلند مدت صنعت فولاد کشور، نشان مي دهد که رسيدن به توليد 55 ميليون تن هدف اصلي اين صنعت در سال 1404 است.

زائرحيدري در رابطه با اين هدف گذاري مي گويد: اگر بخواهيم جايگاه واقعي صنعت فولاد را با توجه به داشته هاي طبيعي و فني آن حدس بزنيم، هدف گذاري توليد 55 ميليون تني به ذهن مي آيد. اين هدفگذاري با توجه به پتانسيل هاي ايران در زمينه توليد فولاد انجام شده است، به اين ترتيب با در نظر گرفتن اين فرض که توليدات ساير کشورها تا سال 1404 در سطح سال 2015 ثابت باقي بماند، ايران مي تواند جايگاه هفتم توليد فولاد در دنيا را از آن خود کند. اما اين فرض و اميدواري که زائرحيدري به آن اشاره مي کند در حالي وجود دارد که بسياري از کارشناسان با اشاره به چالش هاي اين صنعت مادر در کشور، چندان به رسيدن به هدف 55 ميليون تني نيز اميدوار نيستند. با تمام اين تفاسير به نظر مي رسد نگاهي عميق تر به داشته ها و همچنين نقد مداوم صنعت فولاد مي تواند منجر به دست يافتن اين صنعت به جايگاه واقعي خود در مقايسه با داشته هايش شود.
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۱
کد مطلب: 30619
 
مرجع : روزنامه دنیای اقتصاد